خبرگزاری مهر، گروه بین الملل -مهدی عزیزی: بی تردید می توان گفت در دوران جدیدی از نظم نوین جهانی قرار داریم که قرار است بر اساس مفاهیم جدید و ادبیات تازه سیاسی اداره شود، بویژه اینکه در ماههای گذشته بحرانهای رخ داد که ناتوانی و شکست مدلهای غربی برای اداره حکومت، جهان به اثبات رساند.
به یقین این عصر جدید را میتوان فصل تغییر و لحاظ متغیرات جدید در تمامی حوزه های سیاست بینالملل، فرهنگ برای اداره جهانی بشمار آورد.
شاید اگر در دهههای پیش مناسبتهای اسلامی مانند نیمه شعبان ،روز قدس و... تنها یک مناسبت اسلامی مربوط به مسلمانان و شیعیان تلقی می شد و در دهههای پیش تلاش میشد تا این مناسبتها در داخل مرزها و تنها در اندازه برگزاری یک مراسم محدود شود اما تمامی رویدادهای سیاسی و فرهنگی جهان به سمتی پیش رفت که این مناسبت ها و این مفاهیم را به عنوان یک بسته ارزشمند اعتقادی و محتوای ایدئولوژیک برای ترسیم آینده ملتهای جهان قرار داد.
از این رو ما مشاهده کردیم که مناسبت هایی مانند روز جهانی قدس تا چه اندازه مناسبت های جهانی و منطقه را تغییر داد و سبب شد تا قدس به عنوان یک اولویت اسلامی در تمامی معادلات جهانی و منطقهای مطرح شود.
بنابراین انقلاب اسلامی ایران تلاش کرد تا دیگر این نگاه سطحی به مناسبت های اسلامی و مفاهیم ارزشمند اهل بیت از بین برود و از آن برای پیشبرد گفتمانی ارزشمند اسلامی و تاثیرگذاری در تمامی فرآیندهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی بهره گرفت.
واقعیت این است آنچه که انقلاب ایران در ذات خود به جهان ارائه داد تعریف جدیدی از اسلام سیاسی مبارز و عملی بود که بایستی از گوشه خانههابه میدان و اجتماع و حوزه سیاست هم میآمد و این موضوع حتی در زمینه ی سیاست بین الملل هم گسترده شد.
آنچه که رهبری انقلاب اسلامی ایران امروز در سخنان خود به آن اشاره کردند در نوع خود بی نظیر بود. اگرچه سخنان رهبری همواره در کنار هشدارها، خطابه ها و توصیه ها بخش مهمی از آن به همین کلید واژه های مهم اشاره داشت. اما سخنان امروز با توجه به تحولات بحران کراونا و ناتوانی غرب و آمریکایی ها در برابر این ویروس بسیار با اهمیت است.
عدالت جهانی و مفهوم انتظار و اعتقاد به رجعت یک مفهوم جهانشمول شده است که در تمامی ادیان به گونههای متفاوت وجود دارد .
اگرچه نگرش های متفاوتی به این موضوع وجود دارد اما همگی حاکی از یک انگیزه و یک ذات مشترک بشری و انتظار برای رجعت و بازگشت منجی برای رهایی بشر است .
اما چرا این مفهوم در روزها و ماهها و سالهای اخیر بیشتر در فطرت انسان ها بیدار شده به این دلیل است که تمامی بشر و مدلهای موجود برای اداره بشر شکست خورد. بشر امروز در ابعاد دینی و انسانی از اساس فطرت خود فاصله گرفته است مدل های غربی و لیبرالیسم و بی دینی نتوانسته است که بشر را نجات دهد.
حتی برخی مدلهای دینی و اسلامی نیز در سایه مدیریت همین مدلها تعریف شده است و برنامه خاصی برای مدیریت بشر نداشته است به ویژه اینکه برخی از این های دینی و حتی نمونه های غیر اسلامی آن هم با نمونههای و الگوهای واقعی منطبق نبود و بیشتر آنها تحریف شده و بر اساس برداشتهای سطحی و قرائت های نادرست و حمایت های سیاسی و مالی سازمان های امنیتی و جاسوسی غرب ایجاد شد.
از اینرو برخی الگوها مانند داعش بوجود آمد . این ها تلاشی بود تا اساس نسخه اسلامی نجات بشریت که همان اسلام ناب محمدی و سیاسی است به حاشیه برود. از این رو میتوان تمامی تحولات و رویدادهای اخیر منطقی را در سالهای گذشته و در دهه های گذشته را می توان در این موضوع تفسیر کرد که تمامی نگرانی غرب از موفقیت مدل اسلام واقعی در اداره دولت و حکومت است.
از سویی دیگر استناد برخی اندیشمندان به تجربه های تاریخی اروپا بر اساس اشتباه تاریخی در قرون وسطا و تکیه به دوران شکوفایی رنسانس از مهمترین عناصر درک نادرست بشر غربی درباره تحولات دینی بود. انسان غربی اساساً نمی داند رونسانس را کسانی به وجود آوردند که در ایجاد فضای تاریک قرون وسطا نقش اساسی داشتند.
واقعیت این است که نه دوران تاریک قرون وسطا به خاطر مفهوم دینی و اعتقادات مذهبی به وجود آمد و آن که بی دینی نقش مهمی در پیشرفتهای صنعتی و علمی داشت.
اما به هر حال دوران قرون وسطی و رنسانس بهانه و دستاویزی برای روشنفکران و نظریه پردازان غربی شد تا تا آنجا که بتوانند دین را به حاشیه ببرند و بعد ها هم تلاش کردند برای گسترش حوزه نفوذ اقتصادی و سیاسی خود این مدل را برای جهان سوم و ملتهای منطقه نیز تعریف کنند که در این باره البته نباید نقش مهم روشنفکران غربی را در ترویج این مفهوم نادیده گرفت.
به هر حال در روزهای گذشته ناتوانی مدل غرب در مقابله با کرونا و نیز ضعف سازمان های بین المللی و جهانی و زیرساخت این سازمانها در تمامی ابعاد برای مقابله با این بحران برای افکار عمومی مشخص شد. سازمانهایی که تمامی تلاش آنان بر تغییر مفاهیم انسانی و اخلاقی استوار شده بود تا در راستای منافع غربی حرکت کند.
قرار بود نهادهای جامعه بشری به ابزاری برای حمایت از حقوق بشر و زندگی انسانی حتی برای خود غرب تبدیل شود که در این مفهوم شکست خورد و امروز تنها ابزار حمایت از یک جمعیت کمتر از ۵ درصدی در جهان است.
موضوع دیگر که موضوع مهمی است این که نباید فراموش کرد در سایه بحران کرونا تحولات جهانی و ظلم غربی و آمریکایی و صهیونیستی علیه ملت های جهان به حاشیه برود موضوعی که رسانه های غربی تلاش می کنند تا با استفاده از این بحران از از اهمیت آن اعتبار زدایی کنند. امروز همین بحرانی کرونا در سایه سیاستهای دوگانه غرب قربانیان خود را از بین ملتهای فقیر و مظلوم انتخاب می کند. البته اگر بپذیریم که غرب و آمریکا در راه اندازی یک فرآیند جنگ میکروبی نقشه نداشتند.
در پایان باید گفت بشر امروز بیش از هر دوران دیگر نیازمند عدالت جهانی و یک منجی عادل است تا او را از تمامی این گمراهی و جهل چهل و بی اخلاقی رهایی بخشد.