چین و روسیه برای حمایت نظامی از ایران چه محدودیتهایی دارند؟

باشگاه خبرنگاران جوان ؛ حسین مهدی تبار - در سالهای اخیر، روابط بینالمللی ایران با قدرتهای بزرگی مانند چین و روسیه به یکی از موضوعات کلیدی در تحلیلهای ژئوپلیتیکی منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. این دو کشور بهعنوان شرکای استراتژیک ایران شناخته میشوند، اما حمایت آنها از ایران در برابر تنشهای نظامی، بهویژه در مقابل حملات اسرائیل و فشارهای ایالات متحده، اغلب بهصورت لفظی و دیپلماتیک باقی مانده و از اقدامات عملی و قاطع خبری نیست. این موضوع پرسشهایی را درباره محدودیتهای حمایت چین و روسیه از ایران، دلایل عدم تقابل علنی آنها با آمریکا و اسرائیل، و منافع این دو کشور در این ماجرا مطرح کرده است. در این گزارش، به بررسی این مسائل پرداخته میشود و تلاش میشود تا با نگاهی جامع، دلایل این رفتار محتاطانه و انگیزههای ژئوپلیتیکی و اقتصادی این دو قدرت تحلیل شود.
چین و روسیه بهعنوان دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، از نظر سیاسی و اقتصادی روابط گستردهای با ایران دارند. ایران از شرکای کلیدی این دو کشور در منطقه است، بهویژه به دلیل موقعیت استراتژیک، منابع انرژی، و نقش آن در معادلات منطقهای. چین از بزرگترین خریداران نفت ایران است و حدود 90 درصد صادرات نفت ایران به این کشور میرود. از سوی دیگر، ایران و روسیه از طریق همکاریهای نظامی، سیاسی و اقتصادی، بهویژه در قالب گروههایی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، روابط نزدیکی دارند. با این حال، در مواقع بحرانی، بهویژه در برابر حملات اسرائیل یا فشارهای آمریکا، حمایت این دو کشور از ایران به بیانیههای دیپلماتیک و محکومیتهای لفظی محدود شده و هیچگاه به حمایت نظامی یا تقابل مستقیم با غرب منجر نشده است.
روابط اقتصادی با اسرائیل مانع بزرگی محسوب میشود
یکی از دلایل اصلی این محدودیت، منافع اقتصادی گسترده چین و روسیه با کشورهای غربی و اسرائیل است. چین بهعنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان، روابط تجاری عمیقی با ایالات متحده، اتحادیه اروپا و اسرائیل دارد. حجم تجارت چین با اسرائیل در سالهای اخیر به بیش از 24 میلیارد دلار رسیده و این کشور در بخشهای فناوری و زیرساخت اسرائیل سرمایهگذاریهای قابلتوجهی انجام داده است. هرگونه تقابل مستقیم با اسرائیل یا آمریکا میتواند این روابط تجاری را به خطر بیندازد و اقتصاد چین را که به شدت به تجارت جهانی وابسته است، متزلزل کند.
بهعنوان مثال، در صورت بسته شدن تنگه هرمز توسط ایران در واکنش به حملات اسرائیل، نهتنها عرضه نفت به چین مختل میشود، بلکه مسیرهای صادراتی چین و واردات انرژی این کشور از سایر کشورهای خلیج فارس نیز به خطر میافتد. این موضوع برای چین که به ثبات منطقهای برای حفظ امنیت انرژی خود وابسته است، یک خطر جدی محسوب میشود.
روسیه نیز با محدودیتهای مشابهی مواجه است. این کشور به دلیل تحریمهای بینالمللی ناشی از جنگ اوکراین، به مسیرهای صادراتی محدودی برای نفت و گاز خود وابسته است، که یکی از آنها از طریق ایران به هند میرسد. هرگونه درگیری مستقیم با اسرائیل یا آمریکا میتواند این مسیرها را به خطر بیندازد. علاوه بر این، روسیه روابط حساسی با اسرائیل دارد. اسرائیل به دلیل جمعیت قابلتوجه روسزبان و روابط تاریخی با مسکو، شریکی مهم برای روسیه در منطقه است. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، بارها به اهمیت حفظ روابط با اسرائیل اشاره کرده و حتی گفته است که اسرائیل "تقریباً یک کشور روسزبان" است. این موضوع نشاندهنده تمایل روسیه به حفظ توازن در روابط خود با اسرائیل و ایران است.
چین و روسیه محدودیتهای استراتژیک هم دارند
یکی دیگر از محدودیتهای چین و روسیه، نبود تعهدات نظامی الزامآور در توافقنامههای آنها با ایران است. بهعنوان مثال، توافق همکاری همهجانبه ایران و روسیه که در ژانویه 2025 امضا شد، شامل هیچ بند دفاعی متقابلی نیست. به همین ترتیب، توافقنامه همکاری 25 ساله ایران و چین در سال 2021، بیشتر بر سرمایهگذاریهای اقتصادی متمرکز است و هیچ اشارهای به حمایت نظامی در شرایط جنگی ندارد. این فقدان تعهدات نظامی نشاندهنده محافظهکاری این دو کشور در قبال درگیریهای نظامی ایران است. آنها ترجیح میدهند از طریق دیپلماسی و حمایتهای سیاسی، روابط خود با ایران را حفظ کنند بدون اینکه وارد تقابل مستقیم با قدرتهای غربی شوند. علاوه بر این، چین و روسیه هر دو به دنبال حفظ جایگاه خود بهعنوان بازیگرانی بیطرف در معادلات منطقه هستند.
چین در اسناد راهبردی خود، مانند ابتکارات "توسعه جهانی"، "امنیت جهانی" و "تمدن جهانی"، بر چندجانبهگرایی و همکاریهای برد-برد تأکید دارد. این کشور تمایلی به معرفی خود بهعنوان یک ابرقدرت هژمونیک ندارد و از درگیریهای نظامی مستقیم پرهیز میکند تا از تکرار تجربههای نظامی پرهزینه آمریکا و شوروی سابق اجتناب کند. به همین ترتیب، روسیه نیز پس از تجربه دخالت مستقیم در سوریه، رویکرد محتاطانهتری در خاورمیانه اتخاذ کرده و ترجیح میدهد از طریق دیپلماسی و میانجیگری، نفوذ خود را حفظ کند. بهعنوان مثال، پوتین در جریان حملات اخیر اسرائیل به ایران، پیشنهاد میانجیگری برای آتشبس را مطرح کرد که از سوی دونالد ترامپ رد شد.
چین به دنبال تقابل علنی با آمریکا نیست
دلایل عدم تقابل علنی چین و روسیه با آمریکا و اسرائیل نیز ریشه در ملاحظات استراتژیک و ژئوپلیتیکی دارد. ایالات متحده همچنان قدرت نظامی و اقتصادی برتر جهان است و هرگونه تقابل مستقیم با این کشور میتواند هزینههای سنگینی برای چین و روسیه به دنبال داشته باشد. برای چین، حفظ روابط اقتصادی با آمریکا و غرب، بهویژه در زمینه تجارت و فناوری، از اولویتهای اصلی است. هرگونه اقدام نظامی یا حمایت قاطع از ایران میتواند به تحریمهای جدید علیه چین منجر شود که اقتصاد این کشور را تحت فشار قرار میدهد. بهعنوان مثال، چین در گذشته به دلیل فشارهای آمریکا، از همکاریهای بانکی با ایران خودداری کرده و حتی عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای را به تعویق انداخته است. روسیه نیز به دلیل درگیری در جنگ اوکراین و تحریمهای گسترده غرب، توان نظامی و اقتصادی محدودی برای دخالت در یک درگیری جدید در خاورمیانه دارد. تحلیلگران معتقدند که روسیه نهتنها نمیخواهد وارد تقابل مستقیم با آمریکا و اسرائیل شود، بلکه به دلیل محدودیتهای منابع، قادر به ارائه حمایت نظامی قابلتوجه به ایران نیست. منافع چین و روسیه در این ماجرا نیز چندوجهی است. برای چین، ایران بهعنوان یک شریک اقتصادی و منبع انرژی کلیدی، اهمیت زیادی دارد. توافقنامه 25 ساله با ایران، سرمایهگذاری 400 میلیارد دلاری در بخشهای مختلف را وعده داده است، اما این سرمایهگذاریها به ثبات منطقهای وابسته هستند. هرگونه درگیری گسترده در خاورمیانه میتواند این سرمایهگذاریها را به خطر بیندازد. از سوی دیگر، چین از بیثباتی در منطقه بهعنوان فرصتی برای تضعیف نفوذ آمریکا استفاده میکند، اما این به معنای حمایت نظامی از ایران نیست. پکن ترجیح میدهد از طریق دیپلماسی و حمایتهای سیاسی، نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد بدون اینکه مستقیماً درگیر جنگ شود.
روسیه نیز منافع مشابهی دارد. ایران بهعنوان یک متحد ضدغربی، برای مسکو ارزش استراتژیک دارد، بهویژه در مقابله با هژمونی آمریکا. با این حال، روسیه نمیخواهد به دلیل حمایت از ایران، روابط خود با سایر کشورهای منطقه، از جمله اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس، را به خطر بیندازد. علاوه
یکی دیگر از جنبههای مهم، نقش این دو کشور در مذاکرات هستهای ایران است. چین و روسیه بهطور سنتی از قطعنامههای تند علیه ایران در شورای امنیت جلوگیری کردهاند و در رأیگیریهای اخیر، مانند رأیگیری ژوئن 2025 در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به قطعنامههای پیشنهادی غرب رأی منفی دادهاند. این حمایت دیپلماتیک نشاندهنده تمایل آنها به حفظ ایران بهعنوان یک وزنه تعادل در برابر غرب است، اما این حمایت به معنای آمادگی برای تقابل نظامی نیست. در واقع، هر دو کشور از مذاکرات هستهای بهعنوان ابزاری برای حفظ ثبات منطقهای و جلوگیری از درگیری گسترده استفاده میکنند.
نتیجهگیری
در نهایت، رفتار محتاطانه چین و روسیه در قبال ایران نتیجه ترکیبی از ملاحظات اقتصادی، استراتژیک و ژئوپلیتیکی است. این دو کشور از ایران بهعنوان یک شریک استراتژیک حمایت میکنند، اما این حمایت به دلیل روابط پیچیده با غرب و اسرائیل، محدودیتهای نظامی و اقتصادی، و تمایل به حفظ ثبات منطقهای، به اقدامات لفظی و دیپلماتیک محدود شده است. منافع آنها در حفظ توازن قدرت، جلوگیری از درگیری گسترده، و بهرهبرداری از تنشها برای تقویت جایگاه خود در برابر غرب نهفته است. این رویکرد نشاندهنده پیچیدگیهای روابط بینالمللی در خاورمیانه و لزوم بازنگری ایران در استراتژیهای خود برای جلب حمایت عملیتر از متحدانش است.
12203465