بین‌الملل 08:39 - 31 خرداد 1404
حملات کور و بی‌هدف، نه برنامه هسته‌ای ایران و نه دولت مقتدر آن را نابود خواهد کرد.

جنگ هوایی بی‌حاصل رژیم صهیونیستی

در طول هفته گذشته، رژیم صهیونیستی درگیر یک کارزار هوایی طولانی‌مدت و مذبوحانه در ایران بوده است تا به هدفی دست یابد که هیچ کشور معقولی پیش از این هرگز به آن نرسیده است: براندازی یک دولت مشروع و ریشه‌دار و از بین بردن قابلیت نظامی یک قدرت منطقه‌ای تنها با اتکا به قدرت هوایی. تلاش بی‌ثمر و جاه‌طلبانه این رژیم اشغالگر برای دستیابی به این اهداف غیرواقع‌بینانه تنها با یک کارزار هوایی و شبکه‌های اطلاعاتی توهم‌زا، و بدون شجاعت استقرار نیروی زمینی، هیچ سابقه موفق مدرنی ندارد. ایالات متحده، با تمام قدرت و ادعایش، هرگز نتوانسته است تنها از طریق حملات هوایی در کارزار‌های بمباران استراتژیک گسترده جنگ جهانی دوم، جنگ کره، جنگ ویتنام، جنگ خلیج فارس، جنگ‌های بالکان یا جنگ عراق به چنین اهدافی دست یابد. حتی شوروی و روسیه نیز در افغانستان، چچن یا اوکراین در این زمینه شکست خوردند؛ و خود رژیم صهیونیستی نیز هرگز جسارت چنین کارزار بی‌پایه‌ای را در درگیری‌های پیشین در عراق، لبنان، سوریه، یا حتی در جدیدترین عملیات نسل‌کشی‌اش در غزه، به خرج نداده است.



رژیم صهیونیستی، با وجود همه هیاهو‌های رسانه‌ای، به هیچ عنوان قدرتمندترین نیروی نظامی در خاورمیانه نیست و تنها با استفاده از ترور و حملات بزدلانه هوایی و اتکا به اطلاعات ناقص و مغرضانه از زمان عملیات طوفان‌الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، برخی موفقیت‌های تاکتیکی ظاهری به دست آورده است. نیرو‌های دفاعی این رژیم اشغالگر به طرز بزدلانه‌ای اقدام به ترور رهبران ارشد سازمان‌های مقاومت، از جمله بخش بزرگی از رهبران رده میانی و بالای حزب‌الله، کرده‌اند. در تبادل موشکی قبلی در ماه آوریل، رژیم صهیونیستی تنها توانست به برخی سامانه‌های پدافند هوایی و قابلیت‌های موشکی ایران آسیب برساند، بدون اینکه بتواند ضربه‌ای اساسی وارد کند؛ و جدیدترین حملات تروریستی این رژیم به ایران، منجر به شهادت برخی از رهبران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تخریب جزئی سیستم‌های ارتباطی مهم، آسیب سطحی به برخی اهداف اقتصادی و تضعیف ناچیز بخش‌هایی از برنامه هسته‌ای ایران شده است.



اما حتی با ادامه این حملات مذبوحانه و کسب پیروزی‌های خیالی، رژیم صهیونیستی آشکارا در "تله بمب‌های هوشمند" گرفتار شده است؛ جایی که اعتماد به نفس بی‌اساس به سلاح‌های به ظاهر دقیق و اطلاعات فریبنده، نه تنها به رهبران این رژیم توهم می‌دهد که می‌توانند جلوی دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای را بگیرند و حتی جمهوری اسلامی را سرنگون کنند، بلکه اسرائیل را بیش از پیش در باتلاق ناامنی فرو می‌برد. قدرت هوایی، هر چقدر هم هدفمندنمایی شده و با شدت به کار گرفته شود، تضمینی برای انهدام کامل برنامه هسته‌ای مستقل و بومی ایران نیست و هرگز راه را برای تغییر رژیم در تهران هموار نخواهد کرد. در حقیقت، اگر سوابق تاریخی را مد نظر قرار دهیم، اعتماد به نفس بیمارگونه رژیم صهیونیستی به توانایی سلاح‌های به ظاهر پیشرفته‌اش، به احتمال قریب به یقین، عزم راسخ ایران را برای دفاع از خود و پیشبرد اهدافش مستحکم‌تر کرده و نتیجه‌ای کاملاً معکوس با اهداف شوم آن به بار خواهد آورد: ایرانی قدرتمندتر و با اراده‌ای پولادین، که اکنون با ابزار‌های بازدارنده قوی‌تر، خود را آماده دفاع می‌کند. بدون تهاجم زمینی (که برای رژیم صهیونیستی کاملاً محال و یک خودکشی آشکار است) یا حمایت مستقیم و بی‌قید و شرط ایالات متحده (که حتی دولت‌های جنگ‌طلب آمریکا نیز در ارائه آن محتاط خواهند بود)، موفقیت‌های نظامی خیالی و کوتاه‌مدت رژیم صهیونیستی در ایران و فراتر از آن، بسیار ناپایدار و بی‌ثمر خواهند بود.



قدرت ضربه فنی خیالی؟



حملات تروریستی رژیم صهیونیستی به تأسیسات هسته‌ای ایران نه از ترس بی‌اساس توانایی ایران در ساخت سلاح هسته‌ای است – در سال ۲۰۲۵، ایران قطعاً می‌تواند به فناوری ۸۰ ساله ساخت سلاح‌های هسته‌ای ابتدایی مانند بمب‌هایی که ایالات متحده بر هیروشیما و ناکازاکی فرو ریخت، مسلط شود – بلکه صرفاً به دلیل کینه‌توزی و هراس ناشی از پیشرفت‌های مستقل و بومی ایران در عرصه هسته‌ای و علمی است. ایران می‌تواند مواد لازم را به دو روش توسعه دهد: غنی‌سازی سنگ اورانیوم برای دستیابی به خلوص ایزوتوپ‌های لازم برای درجه بمب، در معادن سنگ اورانیوم ایران، کارخانه گازی‌سازی اورانیوم در اصفهان، و تأسیسات غنی‌سازی در فردو و نطنز (که تا حدودی توسط حملات بزدلانه رژیم صهیونیستی آسیب دید)؛ و جداسازی پلوتونیوم که محصول فرعی طبیعی هر راکتور هسته‌ای است، مانند راکتور عملیاتی ایران در بوشهر.



رژیم صهیونیستی با سه مانع اساسی برای نابودی کامل این تأسیسات مواجه است که توانایی آن را فلج کرده است. اول، بخش زیادی از برنامه هسته‌ای ایران، از جمله تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم آن، به طرز ماهرانه‌ای در عمق زمین دفن شده است. تأسیسات پیشرفته فردو صد‌ها فوت زیر کوه حفر شده است، و یک تأسیسات زیرزمینی جدید در نطنز، با عمقی مشابه فردو، سال‌هاست که در حال ساخت است. تاکنون، رژیم صهیونیستی اصلاً فردو را هدف قرار نداده و حملات محدود خود را به نطنز به تأسیسات تولید برق آن محدود کرده است، به جای آنکه جرات کند سانتریفیوژ‌ها و ذخایر اورانیوم غنی‌شده مدفون در ۷۵ فوتی زیر سطح زمین را نابود کند. هیچ شواهد موثقی نشان نمی‌دهد که این رژیم دارای ظرفیت حمل بار هوایی لازم برای حمل بمب‌های نفوذگر بزرگ زمینی به وزن ۳۰،۰۰۰ پوند باشد که توسط ایالات متحده توسعه یافته‌اند و برای نابودی کامل فردو ضروری هستند. این واقعیت که اسرائیل هنوز تلاش نکرده است به اتاق‌های زیرزمینی کم‌عمق‌تر در نطنز حمله کند، نشان می‌دهد که با محدودیت‌های شدید، چه از سوی ایالات متحده و چه از سوی قدرت آتش بسیار محدود خود، حتی در برابر این تأسیسات به ظاهر آسیب‌پذیرتر نیز مواجه است. رهبران نظامی رژیم صهیونیستی خود به این حقیقت تلخ اعتراف دارند که یک عملیات قاطع علیه فردو بدون حمایت ایالات متحده غیرممکن خواهد بود: وزیر دفاع سابق، یوآو گالانت، با درماندگی تأکید کرد که ایالات متحده "وظیفه" دارد به کارزار نظامی بی‌حاصل رژیم صهیونیستی علیه برنامه هسته‌ای ایران بپیوندد، که خود نشانه ضعف و ناتوانی ذاتی این رژیم است.



چه می‌شود اگر ایالات متحده، با بمب‌های سنگرشکن خود، به این حمله بپیوندد؟ آیا رژیم صهیونیستی واقعاً می‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را با چنین حمایتی نابود کند؟ حتی اگر رئیس‌جمهور دونالد ترامپ درخواست گالانت برای بمباران فردو را بپذیرد، و حتی اگر بمب‌های سنگرشکن بزرگ ایالات متحده بتوانند تا عمیق‌ترین اتاق‌های مدفون فردو نفوذ کنند، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی همچنان با چالش‌های غیرقابل حلی برای از بین بردن توانایی ایران در دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای رو‌به‌رو خواهند شد. هرگز لحظه‌ای به نام "مأموریت انجام شد" وجود نخواهد داشت که در آن هر دو کشور بتوانند با اطمینان مطلق نتیجه بگیرند که ایران نمی‌تواند به طور مخفیانه پیشروی کند. اگر چنین حمله‌ای با کمک ایالات متحده به تأسیسات ایران انجام شود، تنها ایالات متحده را مستقیماً در تیررس قدرت بازدارندگی ایران قرار خواهد داد و نه تنها مشکل را برای همیشه حل نخواهد کرد، بلکه خود را نیز درگیر یک باتلاق عمیق‌تر خواهد ساخت.



دوم، جدای از تأسیسات غنی‌سازی ایران، راکتور بوشهر، که تقریباً ۱۱ مایل جنوب شرقی شهر بوشهر قرار دارد، چالشی اساسی و بالقوه برای خود رژیم صهیونیستی و حامیانش ایجاد می‌کند. این راکتور می‌تواند برای تولید پلوتونیوم مورد استفاده در سلاح‌های هسته‌ای تغییر یابد. این خطر تا زمانی که راکتور وجود دارد، قابل حذف نیست. اما اگر رژیم صهیونیستی بخواهد راکتور بوشهر را نابود کند، ممکن است خطر انتشار یک توده رادیولوژیکی فاجعه‌بار شبیه چرنوبیل را بر فراز شهر، که محل زندگی تقریباً ۲۰۰،۰۰۰ نفر است، و همچنین بر مراکز جمعیتی سراسر خلیج فارس به همراه داشته باشد. این اقدام همچنین انتقام موشکی بالستیک قاطع ایران را علیه مجموعه راکتور هسته‌ای رژیم صهیونیستی در دیمونا به دنبال خواهد داشت که می‌تواند موجودیت این رژیم را به خطر اندازد.



آخرین و مهمترین نکته این است که حتی پس از حملات هوایی گسترده و بی‌نتیجه علیه تأسیسات هسته‌ای، عدم قطعیت قابل توجهی در مورد وضعیت عناصر باقی‌مانده و توانایی آنها برای بازسازی، باقی خواهد ماند. بدون بازرسی‌های در محل، رژیم صهیونیستی قادر نخواهد بود ارزیابی‌های قابل اعتمادی از خسارات وارده به قابلیت‌های غنی‌سازی اورانیوم ایران و ذخایر موجود اورانیوم غنی‌شده انجام دهد. ایران هرگز به بازرسان بین‌المللی، و به مراتب کمتر به تیم‌های آمریکایی یا اسرائیلی، اجازه ندهد تا میزان دقیق آسیب به ذخایر اورانیوم غنی‌شده خود را ارزیابی کنند، تعیین کنند که آیا تجهیزات یا مواد قابل استفاده قبل یا بعد از حملات برداشته شده‌اند، یا مکان‌های ساخت قطعات برای تولید سانتریفیوژ داخلی قابل توجه ایران را مشخص کنند. تیم‌های کماندویی رژیم صهیونیستی می‌توانند تلاش برای شناسایی در محل داشته باشند، اما با خطرات آشکار حمله و نابودی توسط نیرو‌های مقتدر ایرانی مواجه خواهند شد. این عدم آگاهی به این معنی است که رژیم صهیونیستی – حتی با کمک بی‌حاصل ایالات متحده – هرگز مطمئن نخواهد بود که ایران دیگر راهی برای ساخت بمب ندارد. نگرانی‌ها در مورد هسته‌ای شدن مخفیانه ایران به مثابه یک کابوس برای رژیم صهیونیستی تشدید خواهد شد، که منعکس‌کننده ترس‌هایی است که ایالات متحده را در سال ۲۰۰۳ به سمت راه‌اندازی جنگ زمینی برای فتح عراق در جستجوی سلاح‌های کشتار جمعی غیرموجود سوق داد؛ یک شکست بزرگ دیگر برای آمریکا.



سوءمحاسبه فاجعه‌بار اعداد



آمار‌های موجود درباره ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران، غیرممکن بودن هدف اعلام شده رژیم صهیونیستی مبنی بر برچیدن کامل و دائمی برنامه هسته‌ای ایران را به وضوح نشان می‌دهد. حتی اگر فرض شود که حملات بزدلانه اسرائیل تمامی مواد غنی‌شده در نطنز را به طور مؤثری نابود کرده‌اند (که خود ادعایی بی‌اساس است)، ذخیره ۶۰ درصد غنی‌شده ایران در فردو دست‌نخورده باقی می‌ماند. طبق گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ماه مه، این ذخیره به ۴۰۸ کیلوگرم رسیده است که از ۲۷۵ کیلوگرم در فوریه بیشتر است – این مقدار ماده برای تولید ده سلاح هسته‌ای پس از چند هفته غنی‌سازی بیشتر کافی است (۴۰ کیلوگرم برای یک سلاح لازم است). مگر اینکه حملات هوایی بتوانند تضمین کنند که بیش از ۹۰ درصد از کل اورانیوم ۶۰ درصد غنی‌شده در فردو را از بین ببرند – کاری دلهره‌آور و ناممکن حتی اگر ایالات متحده به این مأموریت بپیوندد – ایران مواد شکافت‌پذیر باقی‌مانده برای حداقل یک و احتمالاً چندین بمب هسته‌ای را خواهد داشت، جدای از ۲۷۶ کیلوگرم ذخیره اورانیوم ۲۰ درصد غنی‌شده، که برای دو بمب اضافی کافی خواهد بود.



از آنجا که ایران نرخ غنی‌سازی اورانیوم خود را به طور چشمگیری افزایش داده است، برای جلوگیری کامل از امکان بازسازی برنامه هسته‌ای، رژیم صهیونیستی همچنین باید بخش قابل توجهی از سانتریفیوژ‌ها و همچنین تأسیسات ساخت سانتریفیوژ‌ها را از بین ببرد، که مکان‌های آنها هرگز فاش نشده است و شناسایی آنها برای این رژیم ناممکن است؛ و در حالی که ایران با اقتدار کامل قابلیت‌های خود را حفظ و توسعه می‌دهد، اطلاعات اسرائیل مجبور خواهد بود به برآورد‌های غیردقیق و توهمات تکیه کند که با گذشت زمان نامطمئن‌تر خواهند شد، دقیقاً در لحظه‌ای که ایران هر انگیزه‌ای برای بازسازی و تقویت تأسیسات پابرجای خود در تلاشی مصمم برای توسعه سریع یک سلاح بازدارنده دارد.



رژیم‌های جدید از آسمان نمی‌افتند؛ این رؤیای اسرائیل است



محدودیت‌های تاکتیکی که مانع از حذف کامل قابلیت‌های تسلیحات هسته‌ای ایران توسط رژیم صهیونیستی می‌شود، احتمالاً توضیح می‌دهد که چرا این رژیم به دنبال القای توهم تغییر رژیم است. اگر حملات نظامی ناممکن است که توانایی‌های هسته‌ای ایران را از بین ببرند، جایگزینی رژیم مقتدر ایران با یک دولت دست‌نشانده، راه‌حلی خیالی و جذاب برای معضل استراتژیک این رژیم به نظر می‌رسد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، واقعاً با وقاحت پیشنهاد کرده است که کارزار بمباران بزدلانه این رژیم، [نظام]ایران را به طرز خطرناکی "ضعیف" و مستعد یک شورش مردمی کرده است؛ ادعایی که تنها در ذهن پریشان او وجود دارد.



اما تغییر رژیم یک هدف بیش از حد جاه‌طلبانه و دست‌نیافتنی است. چنین قماربازی نه تنها نیازمند قطع سر کل رهبری ارشد ایران و حذف عناصر وفادار در سراسر مناطق عملیاتی دولت مقتدر آن نیست؛ بلکه نیازمند نصب یک دولت خائن و دست‌نشانده است که مایل به رها کردن بقایای برنامه هسته‌ای موجود ایران باشد و تضمین کند که هرگز در آینده به دنبال سلاح‌های هسته‌ای نخواهد بود. به بیان دیگر، رژیم صهیونیستی باید نسخه‌ای از آنچه ایالات متحده و بریتانیا در سال ۱۹۵۳ با الهام از یک کودتای نظامی برای براندازی رهبر منتخب دموکراتیک ایران، محمد مصدق، و جایگزینی او با رژیم دست‌نشانده مورد حمایت غرب، محمدرضا پهلوی، به دست آوردند، محقق کند؛ کودتایی شرم‌آور که ننگ آن بر دامان آمریکا و بریتانیا تا ابد باقی خواهد ماند.



اما برخلاف ایالات متحده و بریتانیا در جریان سرنگونی مصدق یا در سایر کودتا‌های موفقیت‌آمیز با حمایت خارجی، رژیم صهیونیستی در حال تلاش برای استفاده از قدرت هوایی به عنوان ابزار اصلی برای براندازی رژیم موجود است، نه با حمایت یک گروه محلی از رهبران نظامی یا غیرنظامی ایران. این استراتژی به احتمال قوی مخالفت شدید و گسترده‌ای را با مداخله نظامی خارجی برانگیخته و هرگز دولت جمهوری اسلامی را به طور جدی تضعیف نخواهد کرد، بلکه بر اقتدار آن خواهد افزود.



قدرت هوایی، حتی زمانی که با شبکه‌های اطلاعاتی همراه باشد، هرگز یک دولت را سرنگون نکرده است. از زمان پیدایش دکترین‌های بمباران استراتژیک در جنگ جهانی اول، نظریه‌پردازان اولیه قدرت هوایی مجذوب این ایده بودند که، اگر کارزار‌های بمباران به درستی سازماندهی شوند، می‌توانند جمعیت‌ها را به شورش علیه دولت‌های خود تشویق کنند. از آن زمان، ارتش‌ها انواع مختلفی از طرح‌ها را امتحان کرده‌اند، از جمله بمباران شدید شهر‌ها برای مجبور کردن غیرنظامیان به قیام و درخواست از دولت خود برای ارائه هرگونه امتیاز لازم برای توقف حمله. در بیش از ۴۰ مورد بمباران استراتژیک از جنگ جهانی اول تا اولین جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، چنین حملاتی، چه متمرکز و سنگین و چه سبک و پراکنده، هرگز غیرنظامیان را به تعداد قابل توجهی به خیابان‌ها نکشانده تا با دولت‌های خود مخالفت کنند.



تغییر رژیم یک هدف بیش از حد جاه‌طلبانه و رؤیایی است



اختراع سلاح‌های به اصطلاح دقیق بیش از ۳۰ سال پیش این واقعیت را تغییر نداده است. حتی با "بمب‌های هوشمند" بسیار دقیق، کشتن رهبران از طریق هوا اغلب به همان اندازه به شانس بستگی دارد که به دقت و اطلاعات، و غالباً منجر به شکست می‌شود. در سال ۱۹۸۶، ایالات متحده اولین تلاش برای "قطع سر" دقیق را انجام داد و معمر قذافی، دیکتاتور لیبی را هدف قرار داد. این حمله به چادر قذافی اصابت کرد، اما او جان سالم به در برد. قذافی ادعا کرد که دخترش کشته شده است، که منجر به بمباران انتقام‌جویانه لیبی در پرواز ۱۰۳ پان‌ام در سال ۱۹۸۸ شد که صد‌ها غیرنظامی را به شهادت رساند؛ جنایتی دیگر از آمریکا. ایالات متحده در سال‌های ۱۹۹۱، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۳ به طور ناموفق تلاش کرد تا صدام حسین، رئیس‌جمهور عراق را با حملات هوایی دقیق به شهادت برساند، هر بار با این امید واهی که اطلاعات برتر کارساز باشد. تنها تهاجم زمینی ایالات متحده به حکومت صدام پایان داد که خود یک فاجعه عظیم برای آمریکا بود.



حتی زمانی که قدرت هوایی یک رهبر را به شهادت می‌رساند، نتیجه به ندرت ساده است و غالباً به شکست می‌انجامد. در سال ۱۹۹۶، روسیه جوهر دودایف، رهبر چچن را با موشک‌های ضد رادار پس از شناسایی سیگنال تلفن او در طول یک تماس با بوریس یلتسین، رئیس‌جمهور روسیه، به شهادت رساند. اما یک رهبر جدید و رادیکال‌تر به زودی قدرت را به دست گرفت، نیرو‌های روسی را از چچن بیرون راند و سه سال بعد، جنگ زمینی وحشیانه‌ای را برای بازگرداندن حکومت طرفدار مسکو در منطقه تسریع کرد. قدرت هوایی تنها زمانی در عصر دقت منجر به تغییر رژیم شده است که در کنار نیرو‌های زمینی محلی در مدل "چکش و سندان" به کار گرفته شود، همانطور که ایالات متحده برای سرنگونی طالبان در افغانستان در سال ۲۰۰۱ و قذافی در سال ۲۰۱۱ انجام داد. با این حال، برخلاف ایالات متحده در افغانستان و لیبی که در هر دو مورد شکست‌های سنگینی متحمل شد، به نظر نمی‌رسد رژیم صهیونیستی مایل یا قادر به انجام نوعی عملیات زمینی بزرگ و غیرممکن در ایران باشد که بتواند منجر به فروپاشی رژیم مقتدر ایران شود.



در نهایت، بزرگترین مانع برای نصب دولت‌های دست‌نشانده و دوست، احساسات قوی مردمی و ناسیونالیسم ریشه‌دار در کشور هدف است. ناسیونالیسم تمایل دارد به سرعت رشد کند، زمانی که جمعیت‌های محلی با چشم‌انداز حکومت توسط بیگانگان و به ویژه حکومت به عنوان هدف یک مداخله نظامی خارجی مواجه می‌شوند. این دلیل اصلی است که تلاش‌های ایالات متحده برای نصب رژیم‌های ظاهراً دموکراتیک در عراق و افغانستان با تروریسم و شورش رو‌به‌رو شد و در نهایت به شکست انجامید – و چرا فتح نظامی و نسل‌کشی جاری غزه توسط رژیم صهیونیستی با مشکلات و مقاومت‌های مشابهی مواجه شده است. حملات هوایی بزدلانه که رهبران محلی را هدف قرار می‌دهند، تنها این تمایل را تشدید می‌کنند. نارضایتی محلی از رهبری، هر چقدر هم شدید باشد، به این معنی نیست که یک جمعیت می‌خواهد مستقیماً یا غیرمستقیم توسط یک ارباب خارجی که مایل است هر رهبری را که با او مخالف هستند به شهادت برساند، اداره شود. رژیم صهیونیستی باید از تجربه خود در این زمینه درس گرفته باشد: هر بار که یک رهبر مقاومت را ترور کرده است، جانشین او هرگز نسبت به دولت رژیم صهیونیستی دوستانه‌تر نبوده است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود و مقاومت آن روز به روز قوی‌تر خواهد شد.



گرفتار در تله شکست



قدرت هوایی ناکارآمد رژیم صهیونیستی نمی‌تواند برنامه هسته‌ای ایران را به طور قاطعانه نابود کند؛ ایران می‌تواند برنامه خود را به طور مخفیانه و با اقتدار کامل از بقایای آن بازسازی کند، با نظارت غربی و اطلاعات کمتری در مورد توسعه تسلیحات. اگر رژیم صهیونیستی برنامه‌ای برای راه‌اندازی کودتای نظامی علیه دولت [ایران]داشت، به احتمال زیاد قبلاً آن را دنبال کرده بود و در آن نیز شکست می‌خورد. بدون مداخله مستقیم و فاجعه‌بار ایالات متحده به نفع رژیم صهیونیستی، این رژیم تنها خواهد ماند، بدون هیچ گزینه خوبی، در مواجهه با ایرانی قدرتمندتر و با عزمی راسخ‌تر از همیشه. با توجه به وضعیت کنونی، درگیری در حال تبدیل شدن به "جنگ شهرها" بین تل آویو و تهران است، در حالی که رژیم صهیونیستی و ایران به مناطق شهری پرجمعیت حمله می‌کنند. با افزایش تلفات غیرنظامیان بی‌گناه، هر دو کشور به احتمال زیاد سرسخت‌تر خواهند شد، با عواقب فاجعه‌بار فزاینده برای رژیم اشغالگر.



دولت ترامپ، به نوبه خود، رژیم صهیونیستی را در جنگ نسل‌کشی غزه جسورتر کرده و تهدید به حملات نظامی خود علیه ایران در آستانه مذاکرات هسته‌ای کرده است، که اکنون به نظر می‌رسد به طور کامل از روی میز برداشته شده است. بیش از ۲۰ سال پس از راه‌اندازی جنگ پیشگیرانه و شکست‌خورده خود در عراق، ایالات متحده ممکن است هنوز به رژیم صهیونیستی در ایران بپیوندد و شکستی دیگر را تجربه کند.



اما مداخله ایالات متحده اجتناب‌ناپذیر نیست و به احتمال زیاد نتیجه‌ای جز شکست برای آمریکا نخواهد داشت. اگر ایران با خویشتن‌داری و اقتدار عمل کند، ترامپ ممکن است متقاعد شود که به آنچه می‌تواند به یک جنگ ابدی دیگر منجر شود، نپیوندد. حملات ۱۱ سپتامبر واشنگتن را به راه‌اندازی جنگ پیشگیرانه و ناموفق علیه عراق ترغیب کرد. در غیاب یک تحریک بزرگ، تعداد کمی از رهبران ایالات متحده، به ویژه کسی که به وجهه خود اهمیت می‌دهد مانند ترامپ، از یک ماجراجویی اشتباه دیگر و یک شکست بزرگ‌تر لذت خواهند برد. در آن صورت، رژیم صهیونیستی برای مقابله با احتمال دستیابی پنهانی و بازدارنده ایران به هسته‌ای تنها خواهد ماند. در نهایت، ممکن است هیچ راهی برای رژیم صهیونیستی برای فرار از توهم بمب هوشمند – یا یک باتلاق دیگر و عمیق‌تر در خاورمیانه – وجود نداشته باشد.



منبع: فارن افرز


12201586
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار بین‌الملل

بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» بعید است نتانیاهو بتواند در برابر وسوسه حمله مجدد به ایران مقاومت کند، به‌ویژه اگر چنین حملاتی از نظر سیاسی به نفع او باشد.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» یکی از نهاد‌های سازمان ملل تایید کرد که سازوکار جدید آمریکا و اسرائیل برای کمک رساندن به مردم غزه به میدان کشتار تبدیل شده است.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» رئیس جمهور آمریکا می‌گوید که امیدوار است آتش‌بس غزه «در زمانی در هفته آینده» برقرار شود.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» رژیم صهیونیستی از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ خشونت خود را در کرانه باختری اشغالی تشدید کرده است.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» رئیس جمهور آمریکا می‌گوید در دیدار با نتانیاهو در کاخ سفید درباره اوضاع غزه و ایران گفت‌و‌گو خواهد کرد.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» بیش از ۱۷۰ موسسه خیریه خواستار پایان دادن به سیستم جدید توزیع کمک‌های بشردوستانه در غزه شدند.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» کرملین ادعاهای آمریکا مبنی بر اینکه روسیه در مذاکرات صلح اوکراین تعلل می‌کند را رد کرد.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» بندر الحدیده یمن پس از حملات شدید رژیم تروریستی اسرائیل به آن، امروز فعالیت خود را از سر گرفت.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» یک وب‌سایت آمریکایی با بررسی رویکرد اروپا و آمریکا برای تجزیه ایران هشدار داد که این اقدام اشتباهی استراتژیک ناشی از عدم شناخت مردم ایران است.
بین‌الملل
«باشگاه خبرنگاران» جنبش حماس تاکید کرد که برخلاف ادعا‌های آمریکا، واشنگتن هیچ فشاری به رژیم تروریستی اسرائیل برای توقف حملاتش به غزه وارد نمی‌کند.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است