بازی ترامپ با آتش اطلاعات: سقوط آزاد امنیت ملی آمریکا

این یادداشت هشدار میدهد: رئیسجمهوری که باید حافظ امنیت ملی باشد، با سیاسیسازی نهادهای اطلاعاتی، راه را برای شکستهای فاجعهبار هموار میکند. این تحلیل، که از سوی دیوید وی. جوی و مایکل وی. هایدن، دو چهره برجسته اطلاعاتی آمریکا، نگاشته شده، زنگ خطری جدی را برای امنیت ملی ایالات متحده به صدا در میآورد.
خودکامگی و فروپاشی اطلاعاتی
ایالات متحده، با وجود برخورداری از یک جامعه اطلاعاتی بسیار پیشرفته، در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، با آسیبشناسیهای متعددی مواجه شده است. ترامپ با سبک پوپولیستی و شخصیگرایانه خود، ارزش اطلاعات را نادیده گرفته و آژانسهای اطلاعاتی را مورد سوءاستفاده قرار داده است. به عنوان مثال، در اواخر ماه ژوئن، درست پیش از حملات آمریکا به تأسیسات هستهای در ایران، ترامپ شهادت کنگرهای تالسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی، مبنی بر عدم نزدیکی ایران به ساخت سلاح هستهای را رد کرد. این ارزیابی با ادعاهای خود رئیسجمهور در تضاد بود. ترامپ علناً گفت: "برای من مهم نیست که او چه میگوید. " پس از حملات، او با پیروزی اعلام کرد که سایتهای هستهای ایران "به طور کامل و مطلق نابود شدهاند"، در حالی که گزارش اولیه آژانس اطلاعات دفاعی (DIA) تخمین بسیار کمتری از خسارت ارائه داده بود.
سیاسیسازی مخرب: خطر بزرگتر از همیشه
مشکل تنها بیارزش کردن اطلاعات توسط خود ترامپ نیست؛ بلکه دولت او شرایطی را ایجاد میکند که در آن مقامات ارشد ارزیابیهای خود را برای خشنودی او تنظیم میکنند. مقامات ارشد، حتی گزارشهای آژانسهای اطلاعاتی خودشان را نادیده میگیرند و ادعاهای اغراقآمیز ترامپ را تکرار میکنند. مدیران ارشد اطلاعاتی نیز به سرعت ادعا میکنند که "اطلاعات جدیدی" برای حمایت از تفسیر ترامپ از وقایع پیدا کردهاند، اما از انتشار عمومی آن خودداری میکنند.
با افزایش استخدام افراد وفادار به جای متخصصان باتجربه، آژانسهای اطلاعاتی در معرض خطر سیاسی شدن بیش از حد قرار میگیرند. این نهادها به جای اطلاعرسانی صحیح به تصمیمات سیاسی، به توجیهی برای آنها تبدیل میشوند. این در حالی است که ایالات متحده با تهدیدات جدی امنیت ملی مواجه است و پیامدهای یک شکست اطلاعاتی میتواند عمیق باشد؛ و این خطر فقط در حال افزایش است.
ترامپ، مانند رهبران خودکامه، خود را با وفادارانی احاطه کرده است که آزمونهای ایدئولوژیکی را پشت سر گذاشتهاند. این فرهنگ تحلیل سیاسیشده، خودسانسوری و سرکوب حقایق ناخوشایند، شرایطی را ایجاد میکند که منجر به شکست اطلاعاتی میشود. مهمترین صلاحیت برای خدمت به ترامپ، وفاداری شخصی است، نه شایستگی یا تجربه مرتبط. انتظارات دولت ترامپ، وفاداری شخصی را بالاتر از حقیقت قرار میدهد. این وضعیت، افسران توانمند را بیصلاحیت میکند و به بقیه پیام میدهد که ادامه خدمت به معنای اطاعت محض است.
مقامات ارشد اطلاعاتی وفادار، فعالیتهای آژانسهای خود را بر اساس آنچه رهبر میخواهد یا نمیخواهد بشنود، تنظیم میکنند. این میتواند باعث شود که منابع اطلاعاتی از تهدیدات واقعی منحرف شوند. به عنوان مثال، مدیر افبیآی، منابع را به سمت اجرای قوانین مهاجرتی و کاهش جرایم خشونتآمیز سوق داده، و تحقیقات در مورد تهدیدات جدیتر امنیت ملی را با کمبود منابع مواجه ساخته است. نمونه دیگر، دستور به جمعآوری اطلاعات در گرینلند برای حمایت از ایده الحاق این جزیره بود، در حالی که این منطقه تهدید امنیتی برای ایالات متحده نیست. آژانسهای اطلاعاتی پهنای باند نامحدودی ندارند و هدر دادن منابع ارزشمند بر روی تهدیدات بیوجود یا طرحهای مشکوک، آنها را در برابر برنامهها و نیات واقعی دشمنان آسیبپذیرتر میسازد.
هدف خشنودی: عواقب فاجعهبار "اطلاعات گزینشی"
سیاستمداران همیشه وسوسه میشوند که احتیاطها را حذف کنند یا دیدگاههای مخالف را کماهمیت جلوه دهند، همانطور که ترامپ با رد گزارش اولیه DIA در مورد خسارت وارده به برنامه هستهای ایران به عنوان "غیرقطعی" انجام داد. تاریخ ایالات متحده، از جنگ ویتنام تا تهاجم به عراق، مملو از نمونههایی است که انتخاب گزینشی اطلاعات توسط رؤسای جمهور، منجر به شکستهای استراتژیک شده است. اما درسهای تاریخ ظاهراً در کاخ سفید کنونی فراموش شده است.
نمونه اخیر، اخراج رئیس موقت شورای اطلاعات ملی و معاون او بود. آنها ارزیابی کرده بودند که یک گروه جنایتکار در ونزوئلا تحت کنترل دولت این کشور نیست، که این نتیجهگیری با ادعای دولت ترامپ برای توجیه اخراج ونزوئلاییها در تضاد بود. از آنها خواسته شد تا شواهد را "دوباره بررسی" و "بازنویسی" کنند تا ارزیابی "علیه ترامپ استفاده نشود" - درخواستی کاملاً سیاسی. آنها بر قضاوت اولیه خود پافشاری کردند و شغلشان را از دست دادند.
اینگونه اخراجها به دلیل ارزیابیهای مبتنی بر شواهد، به راحتی میتواند کسانی را که هنوز در خدمت هستند به خودسانسوری و تفکر گروهی سوق دهد. اگر رئیسجمهور فقط ارزیابیهایی را دریافت کند که برای خشنودی او طراحی شدهاند، در اتاق پژواک خود گیر خواهد افتاد و قادر به تصمیمگیری کاملاً آگاهانه بر اساس واقعیتهای سخت نخواهد بود.
سیاسیسازی آشکار اطلاعات، عواقبی فراتر از کاخ سفید دارد. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده نه تنها با مردم آمریکا بلکه با شرکای خارجی نیز اعتبار خود را از دست داده است. اگر متحدان ایالات متحده، اطلاعات این کشور را غیرقابل اعتماد بدانند یا نگران سیاسی شدن اطلاعات خودشان باشند، ممکن است تصمیم بگیرند که کمتر با واشنگتن همکاری کنند. این امر، آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده را از سرنخهای حیاتی که ممکن است برای خنثی کردن یک توطئه یا درک یک تحول کلیدی نیاز داشته باشند، محروم میکند.
پیامرسان را حذف کن: تضعیف نیروی انسانی و مشروعیتزدایی از اطلاعات
دولت ترامپ با فشار بر آژانسها برای تولید ارزیابیهایی که روایتهای سیاسی مورد علاقه را تقویت میکنند، اخراج ارزیابیهایی که این کار را نمیکنند، پاکسازی کارکنان "غیروفادار" و آزار و اذیت نیروی کار، در واقع آژانسهای اطلاعاتی ایالات متحده را سیاسیتر کرده است. این اعمال، از جمله لغو پیشنهادات شغلی، اخراج تازهکاران، و بازخرید داوطلبانه، روحیه کارکنان را از بین برده و منجر به خروج متخصصان باتجربه شده است. این خروج پیش از موعد نه تنها دولت را از تخصص آنها محروم میکند، بلکه از جایگزینی آنها با افسران جوان و با استعداد جلوگیری میکند.
دولت ترامپ با روشن ساختن این موضوع که دیگر برای دیدگاههای متنوع در آژانسهای اطلاعاتی ارزشی قائل نیست، استعدادها را از خود دور میکند. این رویکرد به معنای انتظار انطباق ایدئولوژیکی است. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده که به طور فزایندهای مانند یک کشور خودکامه عمل میکند، برای حفظ کارمندان و جذب نیروهای جدید با مشکل مواجه خواهد شد. هزاران افسر اطلاعاتی در حال حاضر به دنبال مشاغل در بخش خصوصی هستند؛ یک نیروی کار مضطرب و حواسپرت به سختی میتواند به بهترین عملکرد خود دست یابد.
نزدیکی دولت ترامپ به نظریههای توطئه نیز به روابط آن با اطلاعات لطمه میزند. ترامپ و برخی از اعضای دولتش به ترویج نظریههای توطئه شناخته میشوند، از جمله ادعاهای بیاساس درباره "دولت پنهان" که حقیقت را از مردم آمریکا پنهان میکند. این شیطانسازی از آژانسهای اطلاعاتی، تأثیری ماندگار بر مشروعیت کار آنها دارد و در نهایت امنیت ایالات متحده را کمتر میکند. اگر مردم آمریکا به نهادهای مجری قانون خود اعتماد نکنند، همکاری آنها در مسائل امنیتی کاهش مییابد.
شکل شکست: نادیدهگرفتن هشدارها و عواقب آن
ترامپ ذاتاً یک مصرفکننده اطلاعات نیست. او بر اساس غریزه عمل میکند و سیاستهای خود را به عنوان "عقل سلیم" توجیه میکند، رویکردی پوپولیستی که با فرآیند روشمند تحلیل اطلاعاتی همخوانی ندارد. او به دنبال جزئیات نیست و تنها زمانی برای اطلاعات ارزش قائل است که غریزه خودش را تأیید کند.
روشی که دولت ترامپ سیستم اطلاعاتی ایالات متحده را مدیریت میکند، احتمال شکست اطلاعاتی را افزایش میدهد. این شکست میتواند به شکل یک حمله غافلگیرکننده، سوءتعبیر از یک دشمن، یا عدم توانایی در پیشبینی یک رویداد مهم دیگر باشد. ترامپ پیش از این نیز هشدارها را نادیده گرفته بود، مانند واکنش کند به شیوع COVID-۱۹ یا بیتوجهی به خطرات امنیتی قبل از حمله ۶ ژانویه ۲۰۲۱ به کنگره.
امروز نیز اتفاق مشابهی ممکن است رخ دهد. هشدارهایی که مکرراً با تعصب نادیده گرفته میشوند، ممکن است در نهایت متوقف شوند. ترس از انتقام میتواند باعث خودسانسوری مقامات شود. همانطور که برایان اونیل، تحلیلگر ارشد سابق سیا نوشت: "شکست اطلاعاتی بعدی غافلگیرکننده نخواهد بود. این یک انتخاب خواهد بود. "
یک شکست اطلاعاتی در دوران ریاست او ممکن است ترامپ را مجبور به رفع مشکلاتی که باعث آن شدهاند، نکند. در عوض، او ممکن است آژانسهای اطلاعاتی را مقصر بداند یا به دروغ آنها را متهم کند. هرگونه اصلاحاتی که دولت او پس از یک شکست اطلاعاتی معرفی کند، احتمالاً برای سیاسیتر کردن بیشتر جامعه اطلاعاتی، تضعیف استقلال آن و اعطای کنترل بیشتر به قوه مجریه طراحی خواهد شد.
جامعه اطلاعاتی بینظیر ایالات متحده، یک منبع گرانبها و ستونی از "عظمتی" است که ترامپ برای آن تلاش میکند. تضمین امنیت آمریکا امروز و برای نسلهای آینده، به مدیریت خوب او از این گنج ملی بستگی دارد.
منبع: فارن افرز
12204045