اجتماعی 07:35 - 06 آبان 1395
یزید از سخنرانی امام سجاد(ع) در مجلس خود امتناع میکرد اما تحت فشار اطرافیان اجازه سخنرانی داد. امام در آن زمان هم بیمار بود و هم اسیر اما وقتی بالای منبر رفت، چه ولولهای ایجاد کرد.
به گزارش فارس، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «حماسه حسینی» خود درباره حماسه آفرینی امام زینالعادین (ع) مینویسند: در روز جمعهای در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبی که به اصطلاح دستوری بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت.
تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبی در دنیا بود برای اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن علی(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
امام زین العابدین(ع) از پای منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو برای رضای یک مخلوق، سخط پروردگار را برای خودت خریدی.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه میدهی من بروم بالای این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟، یزید اجازه نداد.
آنهایی که اطراف بودند، از باب اینکه علی بن حسین(ع)، حجازی است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، برای اینکه به اصطلاح سخنرانیاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعی ندارد.
ولی یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما میخواهیم ببینیم این جوان حجازی چگونه سخنرانی میکند. گفت: من از اینها میترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنی دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
امام زین العابدین(ع) در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیماری نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمیکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتی بالای منبر رفت چه کرد! چه ولولهای ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم میریزند و مرا میکشند.
دست به حیلهای زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر میشود. صدای مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ».
مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن.
رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده میشود و گواهی به رسالت او میدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت میدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
آنوقت شما میشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمتری بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانی را با اینها از شام تا مدینه بکن.
اینها برای چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما میشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت میکرد و میگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستوری ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کاری کرد. چرا؟ چون امام زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
همچنین آن گریهها که امام سجاد (ع) میکرد و یادآوری مینمود، برای چه بود؟... میخواست این حادثه را زنده نگه دارد و مردم یادشان نرود که چرا امام حسین(ع) قیام کرد و چه کسانی او را کشتند. این بود که گاهی امام زیاد گریه میکرد.
روزی یکی از خدمتگزارانش عرض کرد: آقا! آیا وقت آن نرسیده است که شما از گریه باز ایستید؟ فرمود: چه میگویی؟! یعقوب یک یوسف بیشتر نداشت؛ قرآن عواطف او را این طور تشریح میکند: و ابیضت عیناء من الحزن من در جلوی چشم خود هیجده یوسف را دیدم که یکی یکی پس از دیگری بر زمین افتادند.
وجود مقدس امام زین العابدین(ع) قهرمان معنویت است، یعنی یکی از فلسفههای وجودی فردی مثل علی بن الحسین، این است که (مظهر معنویت اسلام باشد). انسان وقتی علی بن الحسین را میبیند، آن خوفی که از خدا دارد، آن نمازهایی که واقعاً نیایش بود و واقعاً پرواز روح به سوی خدا بود... با خود می گوید این اسلام چیست؟
زینالعابدین (ع) پیک محبت بود. این هم عجیب است: راه میرفت، هر جایی کسی را می دید، هرجا غریبی را میدید، فقیر و مستمندی را میدید... به او محبت میکرد و به خانه خودش میآورد... روزی یک عده جذامی را دید (همه از جذامیها فرار میکنند...) از اینها دعوت کرد، و به خانه خود آورد. خانه زین العابدین، خانه مسکینان و یتیمان و بیچارگان بود.
به گزارش فارس، استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «حماسه حسینی» خود درباره حماسه آفرینی امام زینالعادین (ع) مینویسند: در روز جمعهای در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبی که به اصطلاح دستوری بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت.
تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبی در دنیا بود برای اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن علی(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
امام زین العابدین(ع) از پای منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو برای رضای یک مخلوق، سخط پروردگار را برای خودت خریدی.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه میدهی من بروم بالای این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟، یزید اجازه نداد.
آنهایی که اطراف بودند، از باب اینکه علی بن حسین(ع)، حجازی است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، برای اینکه به اصطلاح سخنرانیاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعی ندارد.
ولی یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما میخواهیم ببینیم این جوان حجازی چگونه سخنرانی میکند. گفت: من از اینها میترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنی دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
امام زین العابدین(ع) در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیماری نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمیکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتی بالای منبر رفت چه کرد! چه ولولهای ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم میریزند و مرا میکشند.
دست به حیلهای زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر میشود. صدای مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ».
مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن.
رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده میشود و گواهی به رسالت او میدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت میدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
آنوقت شما میشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمتری بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانی را با اینها از شام تا مدینه بکن.
اینها برای چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما میشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت میکرد و میگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستوری ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کاری کرد. چرا؟ چون امام زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
همچنین آن گریهها که امام سجاد (ع) میکرد و یادآوری مینمود، برای چه بود؟... میخواست این حادثه را زنده نگه دارد و مردم یادشان نرود که چرا امام حسین(ع) قیام کرد و چه کسانی او را کشتند. این بود که گاهی امام زیاد گریه میکرد.
روزی یکی از خدمتگزارانش عرض کرد: آقا! آیا وقت آن نرسیده است که شما از گریه باز ایستید؟ فرمود: چه میگویی؟! یعقوب یک یوسف بیشتر نداشت؛ قرآن عواطف او را این طور تشریح میکند: و ابیضت عیناء من الحزن من در جلوی چشم خود هیجده یوسف را دیدم که یکی یکی پس از دیگری بر زمین افتادند.
وجود مقدس امام زین العابدین(ع) قهرمان معنویت است، یعنی یکی از فلسفههای وجودی فردی مثل علی بن الحسین، این است که (مظهر معنویت اسلام باشد). انسان وقتی علی بن الحسین را میبیند، آن خوفی که از خدا دارد، آن نمازهایی که واقعاً نیایش بود و واقعاً پرواز روح به سوی خدا بود... با خود می گوید این اسلام چیست؟
زینالعابدین (ع) پیک محبت بود. این هم عجیب است: راه میرفت، هر جایی کسی را می دید، هرجا غریبی را میدید، فقیر و مستمندی را میدید... به او محبت میکرد و به خانه خودش میآورد... روزی یک عده جذامی را دید (همه از جذامیها فرار میکنند...) از اینها دعوت کرد، و به خانه خود آورد. خانه زین العابدین، خانه مسکینان و یتیمان و بیچارگان بود.
8249047
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
مهمترین اخبار اجتماعی
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» استاندار واسط عراق گفت: خواستار انتقال تجربیات تهران در حوزه شهری، فضای سبز و کشاورزی و بازیافت زباله به «واسط» عراق هستیم.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور تصریح کرد: با طرف عراقی در حال رایزنی هستیم تا هم امکان ورود زائران ایران به عراق با خودرو شخصی فراهم شود و هم اتوبوسهای عراقی بتوانند برای جابجایی زائران وارد ایران شوند.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» خدائیان گفت: سازمان بازرسی در حوزههای مالی منجر به بیش از ۲۸۸ هزار میلیارد تومان وصول و استرداد وجوه، شناسایی، جلوگیری از فرار مالیاتی و همچنین اخذ مالیات به نفع دولت شد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» القاصی خواستار تشکیل کارگروهی مشترک بین سازمان بازرسی و مجموعه قضایی این استان به منظور پیگیری گزارشهای ارسالی و آسیب شناسی روند رسیدگی به آنها شد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» دادستان تهران از صدور کیفرخواست پرونده کثیرالشاکی موسوم به گروه (ش) با موضوع کلاهبرداری در حوزه پیش فروش خودرو در دادسرای تهران خبر داد.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ از مردم خواست تا در برابر اتفاقات پیرامون خود بی تفاوت نبوده و اقدام به مستندسازی از آسیبها و جرائم و قانونشکنیها کنند.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره گفت: حدود ۱۰۰ هزار روانشناس در کشور نیاز است که به ازای هر هزار خانوار باید ۵ روانشناس داشته باشیم.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره گفت: به دلیل بالا بودن هزینه دفاتر و مراکز افزایش ۴۰ درصدی تعرفه روانشناسی پاسخگوی نیاز آنها نیست.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران ضمن ارائه گزارش عملکرد شهرداری تهران درباره روند پیشرفت توسعه و نوسازی مترو گفت: در برنامه امسال پرونده خط ۶ و ۷ مترو بسته می شود و در پایان سال جشن تکمیل خطوط هفت گانه را خواهیم گرفت.
اجتماعی
«باشگاه خبرنگاران» هاشمی گزارشی از عملکرد معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران و مجوز ترک تشریفاتی را ارائه کرد.