وبگردی 10:44 - 06 آبان 1395
باشگاه خبرنگاران اتفاقاً پول خوشبختی میآورد!
پول خوشبختی و شادمانی نمیآورد. این یکی از بدیهیاتی است که بهندرت مورد پرسش واقع شده است. علاوهبراین، در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ «روانشناسی مثبت»، این ایدهْ اعتباری آکادمیک نیز یافته است.
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روانشناسی مثبتْ ادعا میکند شرایط اقتصادی تأثیر کمی بر شادمانی دارند. درعوض، آنچه واقعاً مهم است نگرش ماست. درهرحال، مهم نیست که به ایدهی «پول شادمانی نمیآورد» چه اندازه دلبستهایم، زیرا نتایج پژوهشهای جدید خلاف این را نشان میدهند.
با پول نمیتوان شادمانی خرید: یکی از بدیهیاتی که بهندرت مورد پرسش واقع شده است. همچنین احتمالِ این بیشتر است که کسانی که هرگز بیپول نبودهاند با اشتیاق از آن استقبال کنند. یک بار چلسی کلینتون در عین فروتنی به خود چنین بالید: «تلاش زیادی کردم که به پول اهمیت بدهم، اما نتوانستم.» درهرحال، مهم نیست که به این ایده که «پول شادمانی نمیآورد» چه اندازه دلبستهایم، زیرا نتایج پژوهشها خلاف این را نشان میدهند.
پس از روابط عمومی و اجتماعی، وابستگی میان درآمد و خوشبختی یکی از تنومندترین شاخهها در ادبیات [مرتبط با] شادمانی است. همچنین پژوهشی جدید نشان میدهد که این پیوندِ روانشناختی چه اندازه عمیق است و شرایط اقتصادی ما با چه ظرافتی راه خود را به درون روانهای ما باز میکنند.
این پژوهش به ما میگوید که پول نهتنها از ما در برابر استرسهای آشکار روزمره حفاظت میکند، بلکه میتواند اساسیترین نیازهای روانشناختی ما یعنی همان رابطهی انسانی را بخرد. هرچه درآمدمان بیشتر باشد، احتمال کمتری دارد که تنهایی را تجربه کنیم.
این پژوهش مبتنی بر مجموعه وسیعی از پژوهشها است که پیامی مشابه میدهند. هرچند آشکارا پولْ تضمینی برای خشنودی نیست و نابهنجاریهایی نیز در دادهها وجود دارد، اما بهعنوان قانونی کلی [میتوان گفت] هرچه از لحاظ اقتصادی وضع بهتری داشته باشیم، شادمانتریم.
باوجوداین هنوز حرفهایمان دربارهی نامرتبطبودن پول با شادمانی را، بارهاوبارها، همچون نوعی لافزنی دربارهی مادیگرانبودنمان، تکرار میکنیم. علاوهبراین، در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ روانشناسی مثبت، اعتبار آکادمیک جدیدی نیز به این ایده اعطا شده است.
روانشناسی مثبت، یعنی مطالعهی شادمانی و راههای افزایش آن، رشتهای آکادمیک با عمری کمتر از بیست سال، یکی از رشتهها با سریعترین میزان رشد و از تازهترین رشتههای تأثیرگذار در آمریکاست. با استادان روانشناسی مثبت برای نصیحتِ هرکسی، از سرمایهداران آمریکا گرفته تا دولت بریتانیا، قرارداد بسته شده و این رشتهْ صعنت کاملی از کتابهای خودیاری، مربیگری، درسها و مشاوره را به وجود آورده است.
از همان ابتدا، شالودهی فلسفی و بنیادینِ بخش اعظم جنبش روانشناسی مثبتْ این بوده است که شرایط ما (ازجمله شرایط اقتصادی) پیامدهای کمی برای شادمانی ما دارند. درعوض، آنچه واقعاً مهم است نگرش ماست. در این جهانبینی میتوانیم با تکنیکهای درست و عرقریزیِ احساسی کافی، «با مثبت اندیشی» راه خود را از دلِ هر بدبختی به بیرون پیدا کنیم.
روانشناسانِ این رشته، اغلب با استفاده از پژوهشهای کوچک یا پژوهشهایی با روششناسیهای غلط بهعنوان شاهد، بارهاوبارها این ادعا را تکرار کردهاند که «پول از اهمیت حداقلی برای خوشبختی برخوردار است». مارتین سِلیگمن، استاد دانشگاه پنسیلوانیا در کتاب روانشناسیِ مثبتِ تاثیرگذارش، شادمانی اصیل، مینویسد: «افزایش ثروتْ آثار ناچیزی بر شادمانی شخصی دارد.»
دنیل گیلبرت، روانشناس هاروارد، ایدهای مشابه را در سخنرانی تِد بسیار محبوبش، که تاکنون بیش از دوازدهمیلیون بار دیده شده است، با عنوان «دانش شگفتانگیز شادمانی» بررسی کرد. او از پژوهشی با روششناسیِ فاجعهبار، که در دههی 1970 انجام شده بود، بهعنوان شاهد، نقلقول کرد. این پژوهش حاکی از آن بود که گروهی کوچک از برندگان بختآزماییْ شادمانتر از گروهی از قربانیان فلجشده تصادفات نبودند. (هرچند گیلبرت بعدها با فروتنی اعتراف کرد که آن پژوهش درواقع حتی چنین چیزی را هم نشان نمیداد.)
اصرار روانشناسی مثبت بر اهمیتِ اندکِ شرایط بر شادمانی ما و نیز تمرکز مستمر بر تلاش فردیْ رنگوبویی ایدئولوژیک دارد، یعنی گونهای نئولیبرالیسمِ احساسات است. احتمالاً با درنظرگرفتن تاریخ و حامیان مالی روانشناسی مثبت، این نگرش فلسفیْ تعجب برانگیز نباشد.
تأمین مالیِ بخش بزرگی از پژوهشهای آکادمیک روانشناسی مثبت را بنیاد تمپلتن بر عهده گرفته است، گروهی که میلیونها دلار صرف تأمین بودجهی اکثر مراکز پژوهشیِ مهم در حوزهی روانشناسی مثبت در آمریکا کرده است. بااینکه بنیاد، از لحاظ سیاسی، ظاهری خنثی دارد، بنیانگذار و رئیس آن، تا زمان مرگش در سال گذشته، سِر جان تمپلتن جونیور بوده است. او حامی مالیسیاسیِ گشادهدستی برای جناح راست است که در طول زندگیاش میلیونها دلار به حزب جمهوریخواه و آرمانهای سیاسی گوناگونِ ضددولتی در جناح راست کمک کرده است.
بنیاد تمپلتن از همان ابتدا حوزهی مسئولیتِ فکریِ روانشناسی مثبت را برای آن مشخص کرد.
این کار با تأمین اعتبارِ پروژههایی صورت گرفت که بهقصد نشاندادن اهمیت تلاشِ فردی برای رسیدن به شادمانی از طریق خوشبینی، تمرینهای قدرشناسی و چیزهایی ازایندست، طراحی شده بودند. ناگفته نماند که همهی این پروژهها در شرایطی طراحی شده بودند که اهمیت بافت اجتماعی را نادیده میگرفتند.
استقبال پرشور سرمایهدارانِ آمریکا از روایتِ بیارتباطیِ پول با شادمانی جای تعجب ندارد. برخی از آنها جزو بهترین مشتریان جنبش روانشناسی مثبتاند و با اشتیاق، افزایش دستمزد را با «آموزش شادی در محیط کار»، و اتحادیهداری را با «تفکر مثبت» جایگزین کردهاند.
اما این حکایتی خطرناک است. پول مهم است و اکثر ما بسیار کمتر از گذشته پول داریم. برای اکثر کارگران، درآمد واقعی در طول دههها بهندرت تغییر کرده و درآمدِ بیشتر از یکچهارم کارگران آمریکایی، بهصورت رسمی بهعنوان «دستمزدهای روی خط فقر» طبقهبندی شده است. 46میلیون نفر در ایالات متحده زیر خط فقر زندگی میکنند و حتی طبقهی متوسطْ درگیر بحران اقتصادی است. نزدیک به نیمی از آمریکاییها برای تهیهی چهارصد دلار در شرایط اضطراری به تکاپو میافتند. پول برای خوشبختی ما مسئلهای حاشیهای نیست، بلکه درست در مرکز و متن آن است.
باید بهجای شرمندهبودن از اعتراف به آن، از بالای پشتبامها فریادش بزنیم، روی درِ یخچالهای خود بچسبانیم و بهعنوان شعار دعوت به کُنشِ اجتماعی، از آن استفاده کنیم. پولْ شادمانمان میکند! خلاف این را پیشنهادنْ ما را از لحاظ معنوی روشنضمیر، یا از لحاظ اخلاقی برتر نمیکند، بلکه ما را بیخبر نشان میدهد.
منبع: ترجمان
انتهای پیام/
با پول نمیتوان شادمانی خرید: یکی از بدیهیاتی که بهندرت مورد پرسش واقع شده است. همچنین احتمالِ این بیشتر است که کسانی که هرگز بیپول نبودهاند با اشتیاق از آن استقبال کنند. یک بار چلسی کلینتون در عین فروتنی به خود چنین بالید: «تلاش زیادی کردم که به پول اهمیت بدهم، اما نتوانستم.» درهرحال، مهم نیست که به این ایده که «پول شادمانی نمیآورد» چه اندازه دلبستهایم، زیرا نتایج پژوهشها خلاف این را نشان میدهند.
پس از روابط عمومی و اجتماعی، وابستگی میان درآمد و خوشبختی یکی از تنومندترین شاخهها در ادبیات [مرتبط با] شادمانی است. همچنین پژوهشی جدید نشان میدهد که این پیوندِ روانشناختی چه اندازه عمیق است و شرایط اقتصادی ما با چه ظرافتی راه خود را به درون روانهای ما باز میکنند.
این پژوهش به ما میگوید که پول نهتنها از ما در برابر استرسهای آشکار روزمره حفاظت میکند، بلکه میتواند اساسیترین نیازهای روانشناختی ما یعنی همان رابطهی انسانی را بخرد. هرچه درآمدمان بیشتر باشد، احتمال کمتری دارد که تنهایی را تجربه کنیم.
این پژوهش مبتنی بر مجموعه وسیعی از پژوهشها است که پیامی مشابه میدهند. هرچند آشکارا پولْ تضمینی برای خشنودی نیست و نابهنجاریهایی نیز در دادهها وجود دارد، اما بهعنوان قانونی کلی [میتوان گفت] هرچه از لحاظ اقتصادی وضع بهتری داشته باشیم، شادمانتریم.
باوجوداین هنوز حرفهایمان دربارهی نامرتبطبودن پول با شادمانی را، بارهاوبارها، همچون نوعی لافزنی دربارهی مادیگرانبودنمان، تکرار میکنیم. علاوهبراین، در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ روانشناسی مثبت، اعتبار آکادمیک جدیدی نیز به این ایده اعطا شده است.
روانشناسی مثبت، یعنی مطالعهی شادمانی و راههای افزایش آن، رشتهای آکادمیک با عمری کمتر از بیست سال، یکی از رشتهها با سریعترین میزان رشد و از تازهترین رشتههای تأثیرگذار در آمریکاست. با استادان روانشناسی مثبت برای نصیحتِ هرکسی، از سرمایهداران آمریکا گرفته تا دولت بریتانیا، قرارداد بسته شده و این رشتهْ صعنت کاملی از کتابهای خودیاری، مربیگری، درسها و مشاوره را به وجود آورده است.
از همان ابتدا، شالودهی فلسفی و بنیادینِ بخش اعظم جنبش روانشناسی مثبتْ این بوده است که شرایط ما (ازجمله شرایط اقتصادی) پیامدهای کمی برای شادمانی ما دارند. درعوض، آنچه واقعاً مهم است نگرش ماست. در این جهانبینی میتوانیم با تکنیکهای درست و عرقریزیِ احساسی کافی، «با مثبت اندیشی» راه خود را از دلِ هر بدبختی به بیرون پیدا کنیم.
روانشناسانِ این رشته، اغلب با استفاده از پژوهشهای کوچک یا پژوهشهایی با روششناسیهای غلط بهعنوان شاهد، بارهاوبارها این ادعا را تکرار کردهاند که «پول از اهمیت حداقلی برای خوشبختی برخوردار است». مارتین سِلیگمن، استاد دانشگاه پنسیلوانیا در کتاب روانشناسیِ مثبتِ تاثیرگذارش، شادمانی اصیل، مینویسد: «افزایش ثروتْ آثار ناچیزی بر شادمانی شخصی دارد.»
دنیل گیلبرت، روانشناس هاروارد، ایدهای مشابه را در سخنرانی تِد بسیار محبوبش، که تاکنون بیش از دوازدهمیلیون بار دیده شده است، با عنوان «دانش شگفتانگیز شادمانی» بررسی کرد. او از پژوهشی با روششناسیِ فاجعهبار، که در دههی 1970 انجام شده بود، بهعنوان شاهد، نقلقول کرد. این پژوهش حاکی از آن بود که گروهی کوچک از برندگان بختآزماییْ شادمانتر از گروهی از قربانیان فلجشده تصادفات نبودند. (هرچند گیلبرت بعدها با فروتنی اعتراف کرد که آن پژوهش درواقع حتی چنین چیزی را هم نشان نمیداد.)
اصرار روانشناسی مثبت بر اهمیتِ اندکِ شرایط بر شادمانی ما و نیز تمرکز مستمر بر تلاش فردیْ رنگوبویی ایدئولوژیک دارد، یعنی گونهای نئولیبرالیسمِ احساسات است. احتمالاً با درنظرگرفتن تاریخ و حامیان مالی روانشناسی مثبت، این نگرش فلسفیْ تعجب برانگیز نباشد.
تأمین مالیِ بخش بزرگی از پژوهشهای آکادمیک روانشناسی مثبت را بنیاد تمپلتن بر عهده گرفته است، گروهی که میلیونها دلار صرف تأمین بودجهی اکثر مراکز پژوهشیِ مهم در حوزهی روانشناسی مثبت در آمریکا کرده است. بااینکه بنیاد، از لحاظ سیاسی، ظاهری خنثی دارد، بنیانگذار و رئیس آن، تا زمان مرگش در سال گذشته، سِر جان تمپلتن جونیور بوده است. او حامی مالیسیاسیِ گشادهدستی برای جناح راست است که در طول زندگیاش میلیونها دلار به حزب جمهوریخواه و آرمانهای سیاسی گوناگونِ ضددولتی در جناح راست کمک کرده است.
بنیاد تمپلتن از همان ابتدا حوزهی مسئولیتِ فکریِ روانشناسی مثبت را برای آن مشخص کرد.
این کار با تأمین اعتبارِ پروژههایی صورت گرفت که بهقصد نشاندادن اهمیت تلاشِ فردی برای رسیدن به شادمانی از طریق خوشبینی، تمرینهای قدرشناسی و چیزهایی ازایندست، طراحی شده بودند. ناگفته نماند که همهی این پروژهها در شرایطی طراحی شده بودند که اهمیت بافت اجتماعی را نادیده میگرفتند.
استقبال پرشور سرمایهدارانِ آمریکا از روایتِ بیارتباطیِ پول با شادمانی جای تعجب ندارد. برخی از آنها جزو بهترین مشتریان جنبش روانشناسی مثبتاند و با اشتیاق، افزایش دستمزد را با «آموزش شادی در محیط کار»، و اتحادیهداری را با «تفکر مثبت» جایگزین کردهاند.
اما این حکایتی خطرناک است. پول مهم است و اکثر ما بسیار کمتر از گذشته پول داریم. برای اکثر کارگران، درآمد واقعی در طول دههها بهندرت تغییر کرده و درآمدِ بیشتر از یکچهارم کارگران آمریکایی، بهصورت رسمی بهعنوان «دستمزدهای روی خط فقر» طبقهبندی شده است. 46میلیون نفر در ایالات متحده زیر خط فقر زندگی میکنند و حتی طبقهی متوسطْ درگیر بحران اقتصادی است. نزدیک به نیمی از آمریکاییها برای تهیهی چهارصد دلار در شرایط اضطراری به تکاپو میافتند. پول برای خوشبختی ما مسئلهای حاشیهای نیست، بلکه درست در مرکز و متن آن است.
باید بهجای شرمندهبودن از اعتراف به آن، از بالای پشتبامها فریادش بزنیم، روی درِ یخچالهای خود بچسبانیم و بهعنوان شعار دعوت به کُنشِ اجتماعی، از آن استفاده کنیم. پولْ شادمانمان میکند! خلاف این را پیشنهادنْ ما را از لحاظ معنوی روشنضمیر، یا از لحاظ اخلاقی برتر نمیکند، بلکه ما را بیخبر نشان میدهد.
منبع: ترجمان
انتهای پیام/
8249322
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
مهمترین اخبار وبگردی
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در این گزارش به روشهای کاهش دمای تلفن همراه و خطرات استفاده از آن در دماهای بالا پرداخته شده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» تلاش برای نجات گروگانهای آمریکایی در ۲۴ تا ۲۵ آوریل (۵-۶ اردیبهشت) در قالب عملیات پنجه عقاب، شاید تلخترین لحظه در دوران ریاستجمهوری کارتر بود.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» کسی که صدق، امانت و راستی پیشه کند، به یقین مردم به او علاقهمند میشوند و امین مردم خواهد بود.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» مردی از دیار سربداران در روزگاری که بسیاری از ارزشها رو به کمرنگ شدن بود به غیرت و مردانگی معنایی دوباره بخشید.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در حوادث ناشی از کار، تعهدات سازمان تأمین اجتماعی مشروط به داشتن سابقه حقبیمه نیست.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» درحالی که موضوع جلوگیری از سرعت گرفتن روند پیری جمعیت یکی از مهمترین سیاستهای دولتمردان است یکی از مهمترین سوالها سن مناسب فرزندآوری است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» امام خمینی (ره) ۳۵ سال پیش در پیامی که ۲۹ تیر ۱۳۶۷ صادر شد و به پیام قطعنامه شهرت یافت، خیزش ملتهای جهان علیه آمریکا و سایر مستکبران را نوید داده بودند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» بین یک دختر معمولی و کسی که میخواهید در آینده به عنوان همسر و شریک زندگی خود روی او حساب کنید، تفاوت قابل توجهی وجود دارد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» اگر فکر میکنید رشته «آبیاری گیاهان دریایی» شوخی بامزهای است، بد نیست بدانید واقعاً رشتههای دانشگاهی مثل «زامبی شناسی»، «دلقک شناسی» و «آداب تماشای تلویزیون» در دنیا هستند که در ظاهر شبیه یک لطیفه محسوب میشوند
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در این مطلب راهکارهایی برای انس بیشتر کودکان با امام زمان (عج) مطرح شده است.