به خاطر ۸۰۰ هزار تومان دو نفر را کشتیم

باشگاه خبرنگاران جوان - اواخر سال ۱۴۰۰ گزارش کشف جسد مرد میانسالی در اطراف شهرستان قرچک به پلیس اعلام شد. مأموران پس از بررسیهای اولیه دریافتند مرد ۵۵ ساله بر اثر فشار بر ناحیه گردن خفه شده است.
در این میان پسر جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن پدرش خبر داد و گفت: «پدرم با ماشین مسافربری میکرد او صبح از منزل خارج میشد و عصر برمی گشت، اما دیشب به خانه برنگشته و تلفنش هم خاموش شده است.» از آنجا که مشخصات مرد گمشده با جسد کشف شده مطابقت داشت پسر جوان برای شناسایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و بدین ترتیب هویت جسد را که متعلق به پدرش بود شناسایی کرد. با مشخص شدن این موضوع تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان قتل در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. چند روز بعد خودروی مقتول در ورامین کشف شد. بررسیها نشان میداد که علاوه بر تلفن همراه مقتول، کپسول گاز داخل خودروی او نیز به سرقت رفته است.
ردیابی متهمان دو سال پس از جنایت
در حالی که تلاشها برای شناسایی عاملان قتل ادامه داشت و پلیس به سرنخ قابل ملاحظهای نرسیده بود، اواسط سال ۱۴۰۲ تلفن همراه سرقت شده مقتول با یک سیمکارت ناشناس در شهر رشت روشن شد و مأموران با ردیابی تلفن همراه به مرد جوانی به نام خسرو رسیدند و او را دستگیر کردند.
خسرو پس از انتقال به پلیس آگاهی و در جریان بازجوییها قصد داشت خودش را بیخبر از ماجرا نشان دهد و با تناقض گویی سعی در انحراف مسیر تحقیقات داشت، اما در نهایت به قتل محمود با همدستی همسرش سارا اعتراف کرد. با اعتراف وی، سارا نیز دستگیر شد و او نیز اتهامش را پذیرفت.
دو متهم اعتراف کردند که پس از گرفتن خودرو دربستی که راننده آن محمود بود تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند تا اموالش را سرقت کنند.
اعتراف به جنایت دوم
در ادامه بازجوییها دو متهم به جنایت دیگری نیز اعتراف کردند و گفتند: «پس از قتل محمود به رشت رفتیم مدتی بعد باردیگر تصمیم به سرقت گرفتیم به همین خاطر سوار یک خودروی مسافربر شدیم به خاطر ۲۰۰ هزار تومان راننده آن خودرو را نیز با چاقو کشتیم.» با اعتراف صریح متهمان پرونده با صدور دو کیفرخواست برای قتل در تهران و رشت به دادگاههای کیفری تهران و رشت فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
صبح دیروز متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری تهران از خود دفاع کردند. در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
پسر مقتول به قضات گفت: «پدرم پول هایش را داخل خودرو نگهداری میکرد. چند ساعت پیش از آنکه تلفنش خاموش شود به من زنگ زد و از من ۵۰۰ هزار تومان پول خواست که من برایش کارت به کارت کردم. بعد از اینکه خودرو پیدا شد دیدیم پولهای پدرم دست نخورده و فقط تلفن و کپسول گاز خودرو سرقت شده است.»
پس از آن خسرو به جایگاه رفت و گفت: «آن روز سوار ماشین محمود شدیم من جلو نشستم و سارا پشت سر راننده به یک سربالایی که رسیدیم سارا یک شلوار از داخل کیفش بیرون آورد و دور گردن محمود انداخت آنقدر فشار داد که او دیگر بیهوش شد. من نقشی در قتل نداشتم و در آن لحظه فقط ترمز دستی خودرو را میکشیدم که ماشین به عقب نرود.» سپس سارا به جایگاه رفت و گفت: «من یک زنم و توان خفه کردن آن مرد را نداشتم. خسرو ابتدا جلو نشسته بود، اما بعد از دقایقی به صندلی عقب آمد و با طنابی که زیر صندلی راننده بود گلوی او را فشرد تا خفه شود.»
در این لحظه خسرو گفت: «مقتول کلاً جثه نحیفی داشت و نیازی نبود که فرد قوی هیکلی او را خفه کند. وقتی من به عقب ماشین آمدم سارا آنقدر گلویش را فشار داده بود که محمود بیجان افتاده بود و حرکت نمیکرد.»
سارا نیز در واکنش به اظهارات خسرو گفت: «من تنها کاری که کردم دستم را روی بازوی خسرو گذاشتم تا کمکش کنم، اما بعداً متوجه شدم نیازی به این کار نبود و خسرو او را کشته بود.»
خسرو گفت: «جسد را در جایی خلوت رها کردیم فقط ۸۰ هزار تومان پول داخل داشبورد بود که برداشتیم و ۵۰۰ هزار تومان هم از کارتش برداشت کردیم پولهای دیگر را پیدا نکردیم. بعد هم کپسول گاز ماشین را برداشتیم و ۲ میلیون تومان فروختیم و به رشت رفتیم و در آنجا راننده دیگری را با چاقو کشتیم.»
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
12203424