قمار اردوغان: از F-۳۵ تا التماس برای جتهای دستدوم

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - تصمیم ترکیه برای خرید سامانه روسی S-۴۰۰، نه تنها این کشور را از برنامه F-۳۵ حذف و با تحریمهای آمریکا روبهرو کرد، بلکه اکنون، ۸ سال پس از آن قمار، آنکارا برای حفظ برتری هوایی خود، ناگزیر به مذاکره برای خرید جنگندههای دستدوم از کشورهای کوچک شده است.
انزوای نظامی ترکیه: بهای سنگین انتخاب S-۴۰۰ و شکست دیپلماسی
در سال ۲۰۱۷، دولت ترکیه تحت رهبری رجب طیب اردوغان، علیرغم هشدارهای صریح و مکرر واشنگتن مبنی بر ناسازگاری تکنولوژیک و امنیتی، تصمیم گرفت سامانه دفاع موشکی سطح به هوای S-۴۰۰ تریومف ساخت روسیه را خریداری کند. این انتخاب، فراتر از یک معامله تسلیحاتی ساده، به معنای یک چرخش ژئوپلیتیک بزرگ برای ترکیه، دومین ارتش بزرگ ناتو، محسوب میشد؛ اقدامی که بهوضوح نشان میداد آنکارا مایل است در راستای منافع امنیت ملی خود، اصول اتحاد غربی را به چالش بکشد.
پیامد این قمار جسورانه به سرعت و با شدت تمام آشکار شد. ایالات متحده با استناد به اینکه سامانههای روسی S-۴۰۰ میتوانند به اطلاعات محرمانه جنگندههای نسل پنجمی F-۳۵ لایتنینگ II دسترسی پیدا کرده و قابلیتهای رادارگریزی آن را تضعیف کنند، ترکیه را فوراً از برنامه تولید و خرید این جنگنده اخراج کرد. این اقدام ضربهای مهلک بود؛ ترکیه نه تنها ۱.۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری اولیه در این پروژه را از دست داد، بلکه تحت قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها (CAATSA) قرار گرفت. این تحریمها صنعت دفاعی ترکیه را هدف قرار داد و توانایی آنکارا برای واردات قطعات حیاتی نظامی، فناوریهای دوگانه مصرف و دریافت وامهای صادراتی تسلیحاتی را به شدت محدود ساخت. این وضعیت، زنجیره تأمین پروژههای دفاعی بومی ترکیه را نیز به چالش کشید و سرعت توسعه آنها را کاهش داد.
در واکنش به این انزوای نظامی و دیپلماتیک، آنکارا دو استراتژی بلندپروازانه را در پیش گرفت تا نشان دهد که میتواند بدون اتکا به غرب، نیازهای هوایی خود را برطرف سازد: توسعه جنگنده نسل پنجم بومی خود به نام KAAN (TF-X) به عنوان جایگزینی برای F-۳۵، و تلاش برای ارتقای ناوگان موجود جنگندههای F-۱۶ خود به استانداردهای پیشرفته (Block ۷۰).
اما همانطور که اوراسیا تایمز اشاره میکند، پس از گذشت هشت سال، این سیاست نه تنها به اهداف خود نرسید، بلکه به یک بنبست استراتژیک تبدیل شده است. پروژه KAAN که قرار بود نماد غرور ملی باشد، به دلیل وابستگی شدید به موتورها و سیستمهای اویونیک خارجی (به ویژه بریتانیایی و آمریکایی)، با موانع جدی در توسعه مواجه است. تأخیر در تأمین این زیرساختهای کلیدی، پیشرفت آن را کند کرده و تکمیل پروژه و رسیدن به آمادگی عملیاتی کامل را تا اوایل دهه ۲۰۳۰ یا حتی دیرتر به تعویق انداخته است. این تأخیر، ترکیه را در مقابل رقبایش آسیبپذیر کرده و عملاً فرماندهان نیروی هوایی را در وضعیت دشواری قرار داده است: آنها باید با تجهیزات نسل چهارم قدیمی، برتری هوایی خود را در برابر ناوگانهای در حال نوسازی منطقه حفظ کنند. شکست در تحقق رؤیای بومیسازی در بازه زمانی تعیینشده، به معنای پذیرش یک شکاف تکنولوژیک طولانیمدت در تواناییهای دفاعی ترکیه است.
واقعیت تلخ میدان: شکاف برتری هوایی و تقلا برای جتهای دستدوم
در حالی که پروژههای بومیسازی در پشت درهای بسته با چالشهای فنی و زمانی روبهرو هستند، واقعیت ژئوپلیتیک صبر نمیکند و ترکیه در حال حاضر با تهدید از دست دادن کامل بازدارندگی هوایی خود در منطقهای مواجه است که رقبای اصلی آن به طور فعال در حال نوسازی ناوگان خود هستند. این وضعیت، مستقیماً ناشی از غفلت هشت ساله از نوسازی ناوگان هوایی اصلی در پی اخراج از برنامه F-۳۵ است.
نگرانی اصلی آنکارا، شکافی است که بین تواناییهای نیروی هوایی ترکیه و رقبای منطقهای، به ویژه یونان و اسرائیل، ایجاد شده است. در حالی که نیروی هوایی ترکیه عمدتاً به ناوگان قدیمی F-۱۶های Block ۳۰ و ۴۰ و برخی F-۴های فرسوده متکی است، رقبای منطقهای با قاطعیت و حمایت غرب در حال تقویت خود هستند. یونان با قاطعیت برنامه نوسازی خود را پیش میبرد. این کشور با خرید جنگندههای نسل چهارم پیشرفته داسو رافال ساخت فرانسه، ارتقاء ناوگان F-۱۶ خود به استاندارد Block ۷۰، و برنامهریزی برای پیوستن به برنامه F-۳۵، یک توانایی بازدارندگی معتبر و نوین در مقابل ترکیه ایجاد کرده است. در همین حال، اسرائیل پیشروترین کشور در منطقه در استفاده عملیاتی از F-۳۵ است و برتری هوایی بلامنازع خود را در مرزهای شرقی و شمالی حفظ کرده است.
در مقابل، ترکیه با ناوگان قدیمی خود، در حال تماشای کاهش تواناییهای خود برای مقابله با این تهدیدات نوظهور است؛ زیرا عدم دسترسی به نسل پنجم، توانایی ترکیه برای نفوذ در فضای هوایی تحت پوشش سامانههای دفاعی پیشرفته را به شدت محدود کرده است. برای مقابله با این بحران و پر کردن خلأیی که تا رسیدن احتمالی KAAN به آمادگی عملیاتی وجود دارد، ترکیه به راهکارهای کوتاهمدت و نسبتاً تحقیرآمیز روی آورده است.
درمان موقت ترکیه، جستجوی ناامیدانهای برای جنگندههای یوروفایتر تایفون (Eurofighter Typhoon) است. این جنگندههای نسل چهارم پیشرفته، در صورت خرید، میتوانند تا حدودی شکاف ایجاد شده را پر کنند. با این حال، نکته حائز اهمیت این است که آنکارا به جای خرید مستقیم از کنسرسیوم تولیدکننده (شامل آلمان، بریتانیا، اسپانیا و ایتالیا)، در حال رایزنی با کشورهای خریدار کوچکتر مانند قطر و عمان است تا جتهای دستدوم و مازاد آنها را خریداری کند. این امر نشاندهنده بنبست دیپلماتیک ترکیه است، به ویژه مخالفت شدید آلمان با فروش مستقیم جنگندههای حساس به آنکارا.
این تلاش برای خرید جتهای دستدوم، بهای سنگین و غیرقابل کتمانی است که ترکیه در نتیجه قمار S-۴۰۰ میپردازد؛ نزول از جایگاه یک تولیدکننده و خریدار نسل پنجم به یک خریدار مضطرب و نیازمند برای حفظ حداقل بازدارندگی و قدرت هوایی منطقهای. همچنین، ترکیه همچنان در حال تلاش برای نهایی کردن خرید ۴۰ فروند F-۱۶ Block ۷۰ جدید و ۷۹ کیت ارتقا از آمریکا است، که خود شاهدی بر شکست استراتژی خودکفایی در کوتاهمدت است و مستلزم لغو یا تعدیل تحریمهای CAATSA میباشد.
تحلیل پیامدها: میراث یک تصمیم پرهزینه و آینده مبهم
تصمیم خرید S-۴۰۰ نه تنها یک اشتباه تاکتیکی بود، بلکه یک شکست استراتژیک بلندمدت با پیامدهای چندوجهی برای ترکیه است که بر اقتصاد، صنعت و جایگاه ژئوپلیتیک این کشور تأثیر گذاشته است.
اولین و مهمترین هزینه، یک هزینه اقتصادی و تکنولوژیک است. ۱.۴ میلیارد دلار سرمایهگذاری اولیه در برنامه F-۳۵ عملاً هدر رفت. اما هزینههای پنهان بسیار بیشتر است؛ تأمین نیازهای هوایی از طریق پروژههای جدید و جایگزین، به ویژه پروژه KAAN، نیازمند تخصیص بودجههای نجومی و سرمایهگذاریهای سنگین در تحقیق و توسعه (R&D) در طول سالیان متمادی است. این هزینهها فشار زیادی بر بودجه دفاعی ترکیه وارد میکند. مهمتر از آن، اخراج از F-۳۵ باعث شده که ترکیه حداقل تا اواسط دهه ۲۰۳۰ از مزایای جنگندههای نسل پنجم (قابلیت رادارگریزی، آگاهی موقعیتی بالا و شبکهمحوری) محروم بماند. این تأخیر، توانایی ترکیه در انجام عملیاتهای پیچیده و حفظ برتری در هر سناریوی احتمالی درگیری را به شدت تضعیف میکند.
دومین پیامد، انزوای نظامی و شکست دیپلماسی است. تحریمهای CAATSA و تنشهای ناشی از S-۴۰۰، ترکیه را به طور فزایندهای از زنجیره تأمین نظامی غرب منزوی کرده است. قطع همکاریها با آمریکا در بخشهای حساس، باعث شده است که ترکیه در تأمین قطعات یدکی، اویونیک و مهمات برای تجهیزات ناتو خود (از جمله F-۱۶ها) با مشکل روبهرو شود، که این امر آمادگی عملیاتی ناوگان را کاهش میدهد. این وضعیت باعث شده است که ترکیه با دوگانگی مزمنی در سیاست امنیتی خود مواجه شود: اصرار بر نگهداری S-۴۰۰ (که اغلب در انبارها خاموش است تا تحریکآمیز نباشد) در کنار تلاش برای بازگشت به آغوش غرب برای تأمین F-۱۶ و یوروفایتر. این دوگانگی، اعتماد متحدان ناتو را عمیقاً خدشهدار کرده و موضع ترکیه را در ناتو تضعیف کرده است.
علاوه بر این، وابستگی آشکار آنکارا به خرید جنگندههای دستدوم یا تلاش برای راضی کردن کنگره آمریکا برای F-۱۶های Block ۷۰، قدرت چانهزنی دیپلماتیک اردوغان را در مذاکرات منطقهای تضعیف کرده است. در این شرایط، کشورهای اروپایی نظیر آلمان و حتی خریداران کوچکتر مانند قطر، دارای اهرم فشار بیشتری بر آنکارا هستند، زیرا ترکیه به شدت به توافق آنها برای ترمیم توان هوایی خود نیاز دارد.
در نهایت، آینده نیروی هوایی ترکیه مبهم باقی میماند. اگرچه پروژه KAAN اولین پروازهای موفقیتآمیز خود را انجام داده است، اما کارشناسان تخمین میزنند که تبدیل یک نمونه اولیه به یک جنگنده عملیاتی نسل پنجم که بتواند با F-۳۵ رقابت کند، حداقل ۱۵ تا ۲۰ سال زمان و دهها میلیارد دلار سرمایه و مهمتر از آن، دسترسی به فناوریهای غربی (یا روسی) مورد نیاز برای موتور و رادار میخواهد. این یعنی ترکیه تا اواسط دهه ۲۰۴۰ میلادی همچنان به ناوگان قدیمی F-۱۶ و جنگندههای نسل چهارمی مانند یوروفایتر (در صورت موفقیتآمیز بودن مذاکرات) وابسته خواهد بود. قمار جسورانه اردوغان برای به چالش کشیدن هژمونی آمریکا و اتکا به فناوری روسی، به جای تبدیل ترکیه به یک قدرت مستقل نظامی، صرفاً این کشور را به بنبست برتری هوایی کشانده است. این تصمیم، هزینههای هنگفتی را به بازدارندگی منطقهای و جاهطلبیهای ملی ترکیه تحمیل کرده است.
12238194
مهمترین اخبار بینالملل











