مغزهایی که انبار فکرهای نشخوار شده میشوند

باشگاه خبرنگاران جوان - یک اتفاق تلخ در گذشته، کلمهای که دلمان را شکسته، مرگ عزیزی که فکر میکنیم تقصیر ما بوده یا تصویر ذهنیای که به خاطر شکست مخدوش شده، همه و همه از دلایلی هستند که دست میاندازند دور مغزمان و آنقدر فشارش میدهند که برای «نشخوار فکری» عذابآوری آمادهاش کنند.تصور کنید در آشپزخانه ایستادهاید و میخواهید برای امروزِ خانوادهتان یک غذای دلچسب و خوش طعم درست کنید اما وقتی تکههای مرغ را از یخچال درمیآورید تا برش بزنید، یاد اولین باری میافتید که در پانزده سالگی خواستید مرغ بپزید و سوخت و مادرتان بلند بلند به شما خندید. ظرف مرغ را کنار میگذارید. توی خودتان فرو میروید. و درست از همین لحظه است که نشخوار فکری شروع میشود.
وقتی فکرها تبدیل به درگیری مکرر میشوند
نشخوار در معنی مصطلح آن، به فرایندی گفته میشود که حیوانات غذای جویده شدهشان را دوباره از معده بالا میکشند و میجوند و برای بار دوم و حتی شاید چندمین بار قورت میدهند؛ فرایندی که شباهت عجیبی با بیرون کشیدن فکرها و غمها و غصههای قدیمی ما انسانها از مغز و دوباره تحلیل و تفسیر کردن و جویدن آنها و به مغز برگرداندنشان دارد.پناهیان اما تعریف دقیقتری از نشخوار فکری میدهد: «نشخوار فکری به معنی یک تفکر اجباری، درگیریِ مکرر و طولانی مدت با افکار منفی یا یک نوع تفکر اجباری است که در آن فقط مسائل منفی مورد بررسی قرار میگیرند. و البته شامل نگرانی درباره آینده، مرور گذشته، علل اتفاقات گذشته، آثار کنونی آنها و وجوه مختلف اتفاقات و رفتارهای دیگران است.»
نشخوار فکری چه بلایی سر ما میآوَرَد؟
مرد از سر کار برگشته. دلش برای خانمش تنگ شده. میخواهد بدون مناسبت و بهانه، خوشحالش کند. وقتی از کنار گلفروشی محله رد میشود تصمیم میگیرد که برایش چند شاخه گل رز بخرد اما ناگهان یک فکر حالش را بد میکند! آخرین باری که برای خانمش گل خرید روز زن بود؛ او در کنار گل، یک گردنبند طلا هم سفارش داده بود اما هنوز از پست نرسیده بود و زنش که فکر میکرد فقط قرار است یک شاخه گل را به عنوان هدیه دریافت کند او را «خسیسِ گدا» صدا زده بود! مرد از مغازه گلفروشی عقب رفت. نفرت آن لحظه دوباره توی جانش تکرار شد و به جای عشقی که تا همین چند لحظه پیش داشت فقط صدای خانمش بود که توی سرش میپیچید: «خسیسِ گدا!» پناهیان برای ما از حال خراب ناشی از این نوع نشخوار کردن فکری میگوید: «ببینید؛ نشخوار فکری تفکری اجباری و چرخهای بدون پایان است که باعث اضطراب، فرسودگی و دیگر اختلالات روانی میشود. این تفکر اجباری، این چرخه بی پایان، از زمانی شروع میشود که رشد شناختی و هیجانی به سطح مطلوبی رسیده باشد.»
آیا بچهها هم نشخوار فکری میکنند؟
ایلیا بعد از شکست در مسابقه تکواندو، هر چند ساعت یک بار یاد آن روز میافتد و حرص میخورد. مادر و پدرش اصرار میکنند که مهم نیست و باید برای مسابقه بعدی خودش را آماده کند اما ایلیا حتی وسط تمرینها هم یکهو یاد روز شکستش میافتد و میزند زیر گریه و کل روزش را خراب میکند. وقتی مربی ایلیا به مادرش میگوید پسرشان دچار نشخوار فکری شده نمیپذیرند و با تعجب میگوید: «مگه بچهها نشخوار فکری بلدن؟!»اما پناهیان جوابش به این سوال، کاملتر است: «از کودکان زیر هفت سال انتظار نشخوار فکری نداریم چون تفکر انتزاعی آنها رشد نکرده است. اما میتوانند دچار نگرانیهای مکرر شوند؛ برای نمونه درباره دور شدن مادر، تاریکی اتاق یا شکست در مسابقه. همچنین از حدود نه سالگی تفکر انتزاعی کودک رشد کرده و علائم نشخوار فکری را مشاهده میکنیم. این تفکر اجباری، این چرخه بی پایان، از زمانی شروع میشود که رشد شناختی و هیجانی به سطح مطلوبی رسیده باشد؛ در نتیجه از کودکان زیر هفت سال انتظار نشخوار فکری نداریم چون تفکر انتزاعی و خودآگاهی آنان رشد نکرده است. اما میتوانند دچار نگرانیهای مکرر شوند، مثلا راجع به دور شدنِ مادر ، تاریکی اتاق یا شکست در مسابقه. از حدود نه سالگی که تفکر انتزاعی رشد کرده است نیز علائم نشخوار فکری را مشاهده میکنیم؛ مثل فکر کردن مداوم به اشتباهات، روابط یا نگرانیهای متعدد. هرچقدر این کودکان، دچار اضطراب بیشتری شده باشند، نشخوار فکری شدیدتری را تجربه خواهند کرد.»
نتیجه نشخوار فکری چیست؟
فکر، زمین کشاورزی نیست که هرچه بیشتر شخمش بزنیم، محصول بهتری بدهد. مرور خاطرات و حرفهای تلخ گذشته بیشتر از اینکه به سلامت جان و وران و بهبود زندگی فردی و جمعی ما کمک کند مثل یک قلاب ماهیگری میافتد به کاممان و تا از دریای زندگی بیرون نکشدمان رهایمان نمیکند. در آن شرایط ما فکر میکنیم که نجات پیدا کردهایم اما در واقع، ماهی کوچکی هستیم که آرام و بی سروصدا در حال تلف شدن است.پناهیان با این فکر موافق است و میگوید: «نشخوار فکری تمرکز بر مشکل است و تمرکز بر مشکل، خداحافظی با راهحل است. آن وقت که میبینیم در چرخهای از مشکلات گیر کردهایم رد پای نشخوار فکری را مشاهده میکنیم؛ چون مثل زوم کردن دوربین عکاسی، وقتی روی سوژه تمرکز میکند اطراف آن محو میشود. وقتی تفکر ما، روی مشکل و ابعاد منفی زندگی، فوکوس میکند؛ راه حلها محو میشوند و تصور میکنیم در درهای از مشکلات گیر کردهایم؛ خسته و فرسوده میشویم، اضطراب بیشتری را تجربه میکنیم، نسبت به زندگی و جهان بدبین و منفینگر خواهیم شد و سعی میکنیم قدم از قدم برنداریم تا شاید تجاربمان کمتر شده و نشخوار فکری را از خود دور کنیم. ما در واقع با تجربه نکردن و با حرکت نکردن سعی میکنیم از ضربات نشخوار فکری دور شویم چون میبینیم هر چقدر که بیشتر حرکت میکنیم با ابعاد تازهای از رنج حرکت و تلاش روبهرو میشویم و صفحات جدیدی به کتاب نشخوار فکری ما اضافه میشود. در نتیجه، با خودمان میگوییم همان بهتر که تلاش و حرکتی نکنیم تا تجربهای هم ایجاد نکنیم. و تعریف نشخوار فکری دقیقا از همین جا آغاز میشود؛ یعنی حرکت نکردن و در عین حال مضطرب بودن و توقف زندگی.»
چطور در برابر این نشخوار مزاحم بایستیم؟
قدیمیها حرف قشنگی داشتند؛ هر وقت میدیدند که کلافه و ناامید و ناراحتیم فقط یک جمله میگفتند و تمام: «هر دردی درمون داره جز مرگ؛ دور از جونت که نمردی!» نشخوار فکری هم کلی درمان دارد که پناهیان با محبت از آنها برایمان میگوید تا دستهایمان را از پوست گردوی این چالش، تمیز بیرون بکشد:«قطعا حواسپرتی و فرار راه مقابله با نشخوار فکری نیست؛ در قدم اول، شناسایی این افکار میتواند به ما کمک کند؛ پس افکار موجود در نشخوار فکری را یادداشت کنید تا آنها را بشناسید و در قدم بعدی بدانیم چه زمانی به سراغمان میآیند و در چه موقعیتهایی. برای مثال ممکن است بگویید این نشخوار فکری دقیقا هنگام خستگی، تنهایی، یا احساس گناه به سراغم میآیند. اما بیایید به این فکر کنیم که اگر این افکار نبودند چه تغییراتی در زندگیتان رقم میخورد؟ چه تغییراتی در رفتار شما ایجاد میشد؟ این تغییرات را بنویسید و به طرح و برنامهای فکر کنید که از چه راههایی میتوان به این تغییرات دست پیدا کرد؟»این روانشناس خانواده توصیه طلاییاش را اینطور بیان میکند: «یکی دیگر از راههای مقابله با این افکار خسته کننده، توجه به زمانِ حال است؛ تمرکز بر اکنون، اینکه در کجا هستید، در حال انجام چه کاری هستید، ساعت چند است، چه حسی دارید و در تن و جسمتان چه حسی در جریان است؛ همه اینها منجر میشود به افزایش تمرکزتان بر حال و اکنون و قدرت نشخوار فکری به تبع آن کمتر شود.
و البته فراموش نکنید که به خود لطف و مهربانی کنید. در شفقت درمانی، نشخوار فکری، ظلم انسان به خودش است. پس برای این قضیه سعی کنید در طول روز بیشتر مراقب خودتان باشید و بیشتر به رفتارها و اقدامات مفید و موثر مثل ورزش، مطالعه و فعالیت هدفمند بپردازید چون این رفتارها، لطف شما به خودتان است و میتواند شما را بر غول نشخوار فکری پیروز کند.»
منبع: فارس
12234297