پای درس اخلاق میرزا عبدالکریم حقشناس؛ معادله را به هم بزنید

باشگاه خبرنگاران جوان - «و قَالوا قُلُوبُنَا فی أکِنَّةٍ مِّمّا تَدعونا إلَیهِ و فی آذانِنا وَقرٌ و مِن بَینِنا و بَینِکَ حِجابٌ فاعمَل إنَّنا عامِلونَ.» (۱)
به پیغمبر گفتند یا رسولالله، قلبهای ما در غلاف است و گوشهای ما سنگین است و بین ما و تو فاصله و حجاب است؛ «ما یمنعنا عن التوسل» و نمیگذارد به منبع فیض برسیم. چرا اینطور شده است؟
در مقام سیر به سوی خدا، اولین کاری که مؤمن میکند، عدالت را در خودش پیاده میکند: «و کان اول عدله»، قدم اولش این است که از هواهای نفسانی احتراز کند.
اینها هم مثل من و شما بودند، خیلی خوب بودند. حالا چه شده که میگویند حرفهای شما را نمیفهمیم؟ به این وادی برسند که «لَو کُنّا نَسمَعُ أو نَعقِلُ ما کُنّا فی أصحابِ السَّعیرِ.» (۲)
اینها محاسبه نمیکردند. حجابهای بین خود و پروردگار را رفع نکردند تا جایی رسید که حجابها قوی شد و حالا نمیتوانند از مرکز علم و فیض استفاده کنند. حالا باید چه کرد عزیز من؟
چهار خصلت ضروری
باید همیشه این معادله را در نظر داشته باشیم که «لا تجعل الدنیا اکبر همک» (۳)، نباید دنیا را همت اصلی قرار بدهی. یعنی باید دنیا عقب باشد و آخرت جلو باشد. «لااقل من التساوی» که دنیا در ردیف آخرت باشد، نه این که دنیا را جلوتر از همه چیز قرار دهید. اگر این معادله را به هم بزنید؛ «الزم الله فی قلبک اربع خصال» (۴)
عوض این که معادله را به هم زدی، چهار چیز در قلب تو رشد میکند: «هماً لا یزول ابداً»، یعنی تمام دنیا مرتب میشود، چکها و سفتهها، نان و آب.
پس این غم و غصه از کجاست؟ غم و غصه از آن است که در وظیفههای شرعی است کوتاهی کردی. «من قصر فی العمل، ابتلی بالهم» (۵)، هر کس در وظیفههای مقرر الهی کوتاهی کند، پروردگار، همّ و غمّ را بر قلبش مسلط میکند.
«املاً لا یبلغ منتهاه ابدا»، اشتهای کاذب و آرزوهای دراز بر قلب او مسلط میشود. «فقراً لا یبلغ غناه ابداً»، اگر میلیاردر هم باشد، فقر او را تهدید میکند. میگوید ممکن است ثروتم آتش بگیرد و از بین برود. اینها را پروردگار در ازای تقصیر در وظیفهها بر قلب او مسلط میکند. «و شغلاً لا ینفرج عنه ابداً»، قلبش را به دنیا مشغول میکند.
این روایت را انتخاب کنید و نصب عین قرار دهید. اگر دیدید بیجهت غمناکید و غم و غصه بر قلب شما حکم میکند، بدانید این معادله را بر هم زدهاید. سعی کنید مصداق این سخن نباشید. برای اینکه از این وادی خلاص شویم و خودمان را از چاه طبیعت درآوریم، استقامت در فرمانبرداری از اهلبیت لازم است.
«و أن لَّوِ استَقاموا عَلَی الطَّریقَةِ لَأسقَیناهُم مَّاءً غَدَقًا» (۶)، یعنی او را از چاه طبیعت درمیآوریم. «لاشربنا قلوبهم الایمان» (۷)، یعنی همین قلبی که مسخ شده و بین خود و مرکز علم فاصله انداخته، زنده میکنیم. پس به موعظههای الهیه توجه کنید.
قلبت را زنده کن
«احیی قلبک بالموعظه»، قلبت را به موعظههای الهیه زنده کن. آنوقت این قلب مرده، زنده میشود و در اثر استقامت در فرمانبرداری از اهل بیت، «لاشربنا قلوبهم الایمان»، قلبش را زنده میکنیم عزیز من! از علمی که نزد خاندان عصمت است.
پس «لاشربنا قلوبهم الایمان»، البته بعد امتحان میکنیم که ببینیم برابر این نعمت بزرگ الهی که به او دادهایم، چطور شکر میکند؛ بنابراین نباید در چاه طبیعت بمانیم.
از من میپرسند نورانیت، چطور به آدم داده میشود؟ به این حرفها نیست عزیز من!
«من اتق الله غر و قوی و شبه و روی»، پروردگار عزیز در اثر مرتبههایی که طی میکند؛ مرحله اول ترک محرمات، مرتبه دوم ترک مشتبهات، این است که امیرالمؤمنین - سلامالله علیه - میفرماید وقتی به این کلاس رسید، «اجتنب عن الحرام»، از حرام دنیا پرهیز میکند. «و جانب شبهاتها»، از شبههها هم اجتناب میکند. کترهای نیست.
«و اجتنب و الله عن حلال الصافی»، از حلال صافی هم به اندازه ضرورت استفاده میکند. حالا ببین مصداق این کلمهها هستی؟ میپرسد کی به من نورانیت میدهند؟
جدی باشید
حضرت میفرماید: «جد و اجتهد حتی برت الاعضاء»، یعنی آنقدر جدیت میکند که ضعیف میشود. «فابدل الله له من ذلک قوة فی بدنه» (۸)، وقتی ضعیف شد، پروردگار قوهای از جانب خود به او میدهد. «دق جلیله و لطف غلیظه و برق له لامع کثیر البرق فابانه الطریق» (۹)، بعد از این که مدتی در احیای عقل و اماته نفس استقامت کرد، یعنی به مشتهیات نفسانی ترتیب اثر نداد، جدیت میکند، کترهای نیست.
در را بکوبید
ده دفعه این شعر را خواندهام. باید بکوبید و درست بکوبید. درست کوبیدن این است که قدرت عملی داشته باشید:
بکوب حلقه در را که عاقبت ز سرای
سری برآید و دستی ز عافیت بکشد
گفت هی دعا کردم که پروردگارا، من که شرایط دعا دارم، ولی مرا شفا نمیدهی. گفت چند روزی گذشت، دیدم از در آمد. گفت اگر میخواهی، همین الان شفایت بدهم که هیچ دغدغهای نداشته باشی. اگر بنا باشد در عالم آخرت بهرهای داشته باشی، باید در دنیا قدری به ابتلا بیفتی، عزیز من!
«إذا أحب الله عبداً ابتلاه فإن صبر اجتباه فإن رضی اصطفاه» (۱۰)، گفت میتوانم با این حالت مزاج، وظیفههای زندگیام را اداره کنم؟ گفت بله.
تحمل همین مقدار لازم است که در آخرت بهرهای داشته باشی؛ و الا همین الان شفایت میدهم که هیچ عارضهای نداشته باشی.
باید بکوبی؛ «من قرع باباً و لجّ ولج» (۱۱)، اگر در کوفتن در اصرار کنید.
گفت:
بر در میکده رندان قلندر باشند
که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی
از رفقا، کسی در میان شما هست که افسر شاهنشاهی به سرش زده باشند. اما چقدر زحمت کشیده است عزیز من!
استقامت کنید
فرمود بر طریقت علی بن ابی طالب - علیهالسلام - و اهل بیت استقامت کنید و در امر و نهی آنها قبول عملی داشته باشید. آن وقت ایمان را بر قلب شما سرازیر میکنند. زحمت میخواهد عزیز من!
«حسبک ان تقول احب علیاً و اقولی و لا تکون مع ذلک فعالاً». آیا کافی است که بگویید من علی - علیهالسلام - و اهل بیت را دوست دارم، ولی فعالیت نکنید؟
اگر بگویید «رسول الله خیر نبی» و سیره او را متابعت نکنید؟ باید انسجام داشته باشید، متحد باشید؛ «کالکلمة واحدة». اگر قدری از تردد و شفقت است. آن روز که پیامبران درباره خود میگویند، خاتم انبیا (ص) میگوید امت من چه شدند؟
چنین پیامبری است.
گفت شیعه ما چهار چشم دارد. آنها که ما را فقط دوست دارند، با یک چشم دنیا و با یک چشم آخرت را میبینند. ولی شیعه ما «اولوا اربعة اعین»، چهار چشم دارد. با یک چشم دنیا و با سه چشم، آخرت را میبینند. میتوانید اینها را مقایسه کنید.
گفت شیعه ما آخرت را با سه چشم معاینه میکند. بعد نورانیت نصیب او میشود و حیاتش با زندگی و خوشی ادامه پیدا میکند.
باید بوستان معرفت را همیشهتر و تازه نگه داری عزیز من! قلبتان را زنده نگه دارید و فاصله نگیرید.
«لَو کُنَّا نَسمَعُ أو نَعقِلُ ما کُنَّا فی أصحابِ السَّعیرِ» (۱۲)، از شما میپرسند آیا پیامبران بزرگ نیامدند؟
به شما خبر ندادند پسِ پرده چه خبر است؟
شما را از این روز بر حذر نداشتند؟
میگویند چرا، اما اگر تعقل میکردیم، «ما کُنَّا فی أصحابِ ٱلسَّعیرِ».
حالا عزیزم.
تا که زود است
بزن بر دامن صاحب دلی دست
که تا از قید نفست وارهاند
تو را تا منزل جانان رساند
اگر پوینده راه خدایی
نباشد جز محمد (ص) رهنمایی
پاورقی:
۱. آیه ۵ سوره فصلت.
۲. آیه ۱۰ سوره ملک.
۳. بحارالانوار، جلد ۷، صفحه ۲۰۲، حدیث ۴۲.
۴. رسول اعظم - صلیالله علیه و آله:
من أصبح و الدنیا أکبر همه ألزم الله قلبه أربع خصال:
هماً لا ینقطع منه أبداً
و شغلاً لا یتفرغ منه أبداً
و فقراً لا یبلغ غناه أبداً
و أملاً لا یبلغ منتهاه أبداً
جامعالسعادات - جلد ۲ - صفحه ۲۶.
۵. حکمت ۱۲۷ نهج البلاغه امیر مومنان (ع).
۶. آیه ۱۶ سوره جن.
۷. آیه ۲۲ سوره مجادله.
۸. اصول کافی - جلد ۳ - صفحه ۵۸ - روایت ۱۹۰۶.
۹. از خطبه ۲۲۰ نهج البلاغه.
۱۰. بحارالانوار، جلد ۲۶، صفحه ۱۴۲، حدیث ۸۲.
۱۱. الأنوار الساطعه، جلد ۲، صفحه ۳۱۷.
۱۲. آیه ۱۰ سوره ملک.
12184956