وبگردی 19:00 - 03 آبان 1404
از سیدعباس و‌ام‌یاسر تا رضا و معصومه و حسن عطوی؛ سه داستان عاشقانه‌ای که با شهادت، رنگ جاودانگی گرفتند و خار چشم صهیونیست‌ها شدند.

سه عشق آسمانی که صهیونیست‌ها را لرزاندند

باشگاه خبرنگاران جوان ـ «سید عباس موسوی» در مقابل نگرانی‌ها برای ترورش، می‌گفت: «تا ام یاسر در کنار من نباشد، شهید نمی‌شوم.» معصومه کرباسی روز خواستگاری در جواب رضا عواضه که گفت: «به حزب‌الله تعهد شهادت دارم»، گفته بود: «اگر متعهد شوید من هم همراه شما شهید شوم، این ازدواج را می پذیرم.» حاج حسن عطوی هم به همسرش پیغام داده بود: «تو، بهشت من در دنیا بودی. از خدا می‌خواهم با شهادت، در آخرت هم همراهم باشی.» و همه آنها را رژیمی به شهادت رساند که از عاشقان وحشت دارد...
 
 «سید عباس موسوی، در مقابل نگرانی‌های اطرافیان برای ترورش، می‌گفت: «خیالتان راحت. تا ام یاسر در کنار من نباشد، به شهادت نخواهم رسید!»... روز خواستگاری وقتی رضا عواضه گفت: «به حزب‌الله تعهد شهادت دارم»، معصومه کرباسی در جواب گفته بود: «اگر متعهد شوید من هم همراه شما شهید شوم، این ازدواج را می‌پذیرم.» حاج حسن عطوی هم به همسرش پیغام داده بود: «تو، بهشت من در دنیا بودی. ان‌شاءالله در آخرت هم شریک زندگی‌ام باشی. از خدا می‌خواهم شهادت را روزی‌مان کند.» و همه آنها را رژیمی به شهادت رساند که از عاشقانی که مقاومت، حلقه وصل‌شان است، وحشت دارد...در سی و چهارمین سال شهادت «سید عباس موسوی»(دبیر کل اسبق حزب‌الله) و همسرش، اولین سالگرد شهیده «معصومه کرباسی» و همسر لبنانی‌اش، شهید دکتر «رضا عواضه» و سومین هفته بعد از شهادت مهندس «حسن عطوی»(جانباز پیجری حزب‌الله) و همسرش به دست صهیونیست‌ها، به قدر جرعه‌ای از دریا، قصه زندگی این زوج‌های عاشق را که شهادت، عشق‌شان را ابدی کرد، مرور کرده‌ایم.
 

عاشقانه اول

همه فرزندانم شهید شوند اما خار به دست «سید عباس» نرود...
 
«روزی که پدر، مادر و برادرم به حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام مشرف شده بودند، برادرم از مادر سؤال می‌کند که شما از امام رضا علیه‌السلام چه خواستید؟ مادرم در جواب می‌گوید: دعا کردم همه فرزندانم در راه اسلام شهید شوند، اما حتی انگشت مجروح‌شده سید عباس را نبینم.» این، جلوه‌ای از عشق عمیق میان سید عباس موسوی، دبیر کل اسبق حزب‌الله لبنان و همسرش، «سیده سهام موسوی» معروف به «ام یاسر»، به روایت دخترشان است.آنهایی که سید عباس و سیده سهام را می‌شناختند، می‌دانستند یک روح‌اند در دو بدن؛ از آن دخترعموها و پسرعموهایی که انگار راستی‌راستی عقدشان را در آسمان‌ها خوانده بودند. در مراسم ازدواج ساده اما گرم آنها، امام موسی صدر هم حضور داشت؛ استاد سید عباس در حوزه علمیه شهر صور که تا به استعداد و بلندهمتی شاگردش پی برد، او را به هجرت به دنیایی بزرگتر سفارش کرد و گفت: «دیگر جای شما اینجا نیست. به نجف بروید.»
 
ام یاسر! دلم می‌خواهد کنار هم و با هم رشد کنیم
 
«عزیزم! نور چشم و روشنای وجودم، ام یاسر! بعد از بوسیدن روی گلت، امیدوارم این نامه که به دستت می‌رسد، در کمال سلامت و عافیت باشی. خدمتت عرض کنم که امروز به محض دیدن نامه‌رسان، شادی وصف‌ناشدنی وجودم را پر کرد؛ طوری که اگر کسی در خیابان نبود، از خوشحالی، نامه‌رسان را روی دوشم بلند می‌کردم! چقدر شادم که به‌زودی به عراق می‌آیی و در نجف در کنارم خواهی بود...»
 
تا سید عباس به عراق برود و در حوزه علمیه نجف جاگیر شود و مقدمات سفر همسرش را فراهم کند، شاید به عدد روز و ماه، مدت زیادی نگذشت اما برای آنها به درازای قرنی طول کشید و همین فراق، شد بهانه نامه‌نگاری‌های عاشقانه میان‌شان. در همین نامه آخری هم بود که داماد روشنفکر داستان ما - انگار که حرف دل ام یاسر را از چشم‌هایش خوانده باشد – خواسته قلبی او را مثل یک مژده مسرت‌بخش به او هدیه داد:«همسر مهربانم! ام یاسر! دوست دارم در کنارم درس بخوانی و برای خودت، بانوی باسوادی شوی. من به اینجا آمدم که درس بخوانم تا زمانی که به لبنان بازمی‌گردم، به مردم کشورم آموزش بدهم. آرزو دارم تو هم در کنار من علم بیاموزی و اگر کسی از تو سؤالی پرسید، خودت جواب او را بدهی. نگویی بگذار تا از سید بپرسم...»
 
به احترام حق بانوان...
 
مبارزه سید عباس و سیده سهام با محدودیت‌های جامعه سنتی آن روز که تحصیل زنان را کاری بیهوده می‌دانست، شروع شد. سید عباس برای شکستن این تابو، ایده تدریس علوم دینی به زنان را در نجف اشرف مطرح کرد و خودش هم پای اجرایش ایستاد. جلسات درس با حضور تعداد محدودی از بانوان علاقه‌مند در خانه سید عباس شروع شد و با وجود مخالفت برخی بزرگان، ادامه پیدا کرد و برکت گرفت.
 
و در تمام آن روزها، ام یاسر، شاگرد اول کلاس‌های درس سید عباس بود؛ بانوی پرتلاشی که با قدرشناسی تحسین‌برانگیزش از آن فرصت بی‌نظیر، چنان کوله‌بارش را از علم و معرفت پر کرد که شد یار و مددکار سید عباس در فعالیت‌های تبلیغی و جهادی و حتی سیاسی.وقتی فعالیت‌های سیاسی سید عباس در عراق افشا شد و تهدیدهای حزب بعث برای دستگیری او بالا گرفت، ناچار با نجف وداع کردند و در لبنان، تلاش‌هایشان را از سر گرفتند. و این مقطع سرنوشت‌سازی نه‌فقط برای ام یاسر بلکه برای بسیاری از زنان لبنانی بود چون سید در کنار حوزه علمیه‌ای که در بعلبک برای برادران راه‌اندازی کرده بود، اولین مرکز علمی مذهبی بانوان لبنان با نام «حوزه علمیه سیده زهرا» را هم تاسیس کرد.
 
ما با مژه‌های چشم‌مان به شما خدمت می‌کنیم
 
سال ۱۹۹۱ که سید عباس موسوی به‌عنوان دبیرکل حزب‌الله لبنان انتخاب شد، قبل از هرکس این ام یاسر بود که آخرِ این قصه زیبا و پر فراز و نشیب را خواند. همان موقع بود که با چشم‌های اشکبار از خدا خواست اگر قرار است سید عباس به دست صهیونیست‌های غاصب ترور شود، نگذارد بین آنها جدایی بیفتد و او هم همراه همسرش شهید شود.
 
دبیرکلی سید عباس، شروع یک دوره پرمشغله برای او و ام یاسر بود چون سید معتقد بود مسئولیتش به مدیریت نظامی و سیاسی مقاومت لبنان محدود نیست و ارائه خدمات اجتماعی به مردم جامعه را هم، شامل می‌شود. اینطور بود که دبیرکل ۳۹ ساله حزب‌الله با وجود تمام خطرات، به مناطق مسکونی می‌رفت تا به طور مستقیم در جریان نیازها و مشکلات مردم قرار بگیرد. علاوه‌براین هر پنجشنبه هم، درِ خانه‌اش را به روی مردم باز می‌کرد و پای درد دلشان می‌نشست. شعارش هم این بود: «نخدمکم بأشفار عیوننا» یعنی «ما با مژه‌های چشم‌مان به شما خدمت می‌کنیم». و در تمام این فعالیت‌های اجتماعی، ام یاسر، همراه خستگی‌ناپذیر او بود.
 
حضور در روستاها و دیدار با مردم، تلاش برای رفع نیازها و مشکلات زنان و سرکشی به خانواده‌های شهدای مقاومت و حمایت از آنها، گوشه‌ای از فعالیت‌های ام یاسر بود. همسر عالمه و جهادگر سید عباس موسوی، در همین نشست و برخاست‌ها با زنان شهرها و روستاها، برایشان از اهمیت تقویت جبهه مقاومت می‌گفت و بر نقش زنان و ساده‌زیستی و قناعت‌شان در این زمینه تاکید می‌کرد. خودش هم در این مسیر پیشقدم شد و با اهدای گردنبند طلای باارزشش به جبهه مقاومت، زنان دیگر را به این کار تشویق کرد.
 
 
زنی که رفیق علم و جهاد و شهادت سید عباس شد
 
در ظاهر، کمتر از یک سال عَلَم رهبری مقاومت لبنان بر دوش سید عباس موسوی بود اما هر یک روزش به قدر یک قرن برای خانواده او می‌گذشت که هر لحظه برایشان با اضطراب ترور سید توسط اسرائیل همراه بود. سید عباس اما آرام و مطمئن، هر بار در جواب دل‌نگرانی‌ها، نگاه محبت‌آمیزی به ام یاسر می‌کرد و لبخندبرلب می‌گفت: «تا زمانی که ام یاسر در کنار من نباشد، شهید نمی‌شوم!» و همان شد که سید گفت و ام یاسر دعا کرده بود.
 
روز ۱۶ فوریه سال ۱۹۹۲ (۲۷ بهمن ۱۳۷۰)، بعد از سخنرانی سید عباس موسوی در مراسم سالگرد شهادت شیخ راغب حرب (یکی از رهبران مقاومت لبنان) در منطقه «جبشیت»، در مسیر برگشت خودروی آنها هدف شلیک مستقیم موشک بالگردهای اسرائیلی قرار گرفت و سید عباس به همراه همسرش و فرزند ۴ ساله‌شان، حسین، به شهادت رسیدند. اینطور بود که ام یاسر معروف شد به «رفیقة العلم و الجهاد و الشهادة»...
 

عاشقانه دوم

آقا رضا جان! الهی فدات...
 
«هیچ زوجی را مثل آنها، عاشق ندیده بودم. همیشه شوخی و جدی به معصومه می‌گفتم: این چه کاریه؟ چرا همه‌جا دست در دست هم می‌رید؟ زشته جلوی مردم... تلفنی که می‌خواست با همسرش صحبت کند، اول مکالمه‌شان قبل از هر چیز می‌گفت: «آقا رضا جان! الهی فدات...» می‌گفتم: معصومه! این چیه هی می‌گی؟ آخرش فدای آقا رضاجان میشی ها... همان هم شد. آخرش هم فدای هم شدند. آخرش هم دست در دست رفتند...»این، روایت عشق شهیده «معصومه کرباسی» و همسر لبنانی‌اش، شهید «رضا عواضه» از زبان یکی از دوستان شیرازی معصومه است؛ زوج ایرانی-لبنانی که شهادت‌شان بعد از ۳۴ سال، قصه شهادت عاشقانه دبیرکل حزب‌الله و همسرش را دوباره زنده کرد.*(ماوقع ترور شهیده معصومه کرباسی و همسر لبنانی اش، شهید رضا عواضه توسط پهپاد اسرائیلی از زوایای مختلف)
 
این بار اما ماجرا متفاوت بود. این بار به مدد دوربین‌های مداربسته و گوشی‌های هوشمند، همه دنیا کیفیت شهادت این زوج به دست صهیونیست‌های قاتل را دیدند. یک سال بعد از شروع دور جدید جنایت‌های اسرائیل در غزه و ۲۲ روز بعد از شهادت سید حسن نصرالله، همه دیدند خودرویی که از شمال لبنان به سمت بیروت می‌رفت، در منطقه توریستی و مسیحی‌نشین «جونیه» که هیچ اثری از جنگ در آن نبود، مورد حمله پهپاد اسرائیلی قرار گرفت و دو سرنشینش به شکلی غم‌انگیز و البته عاشقانه به شهادت رسیدند.
 
عروسی که به شرط شهادت، بله گفت!
 
یک روز بعد از این اتفاق، سخنگوی ارتش اسرائیل گفت که رضا عباس عواضه که به‌عنوان کارشناس ارشد ارتباطات بیسیم در حزب‌الله خدمت می‌کرد را ترور کرده... اما این، چیزی نبود که رضا و معصومه انتظارش را نداشته باشند. ۲۱ سال قبل و در جلسه خواستگاری، داماد لبنانی و عروس ایرانی، درباره این موضوع با هم توافق کرده بودند.روایت «زهرا کرباسی»، خواهر شهیده معصومه، این حقیقت را بهتر آشکار می‌کند: «در زمان خواستگاری شهید رضا عواضه از خواهرم، رضا گفته بود: من به حزب الله تعهد شهادت داده‌ام. معصومه هم در جواب گفته بود: اگر شما متعهد شوید که من هم همراه شما شهید شوم، این ازدواج را می پذیرم»...*(مراسم ازدواج شهیده معصومه کرباسی و شهید رضا عواضه در سال ۱۳۸۲)
 
حافظ و سعدی، شاهد ازدواج دختر ایرانی و پسر لبنانی!
 
جالب است بدانید مِهر دختر ایرانی و پسر لبنانی قصه ما در دیار سعدی و حافظ به دل هم افتاد. هر دو، دانشجوی مقطع کارشناسی مهندسی کامپیوتر دانشگاه شیراز بودند و همان‌جا با هم آشنا شدند و به شرط شهادت، قول و قرار ازدواج گذاشتند.
 
گذر زمان نشان داد حرف معصومه، یک تعارف ظاهری نبود. نشان به آن نشان که بعد از ازدواج به همراه رضا به لبنان رفت و زندگی مشترک‌شان را آنجا شروع کردند. هر ۵ فرزندشان در لبنان به دنیا آمدند و در تمام سال‌هایی که لبنان درگیر جنگ‌های مکرر با رژیم صهیونسیتی بود، با وجود ناامنی، هیچ‌وقت حاضر نشدند این کشور را ترک کنند.دوستان ایرانی و لبنانی، به روال روزهای ملتهب لبنان، چند روز قبل از حمله پهپادی هم، از سر محبت و دلسوزی به دکتر رضا عواضه سفارش می‌کردند در این روزهای پرحادثه، خانواده را به ایران و شیراز پیش خانواده همسرش بفرستد. اما این بار هم جواب دکتر همان جواب همیشگی بود: «خانواده‌ام خودشان راضی نمی‌شوند لبنان را ترک کنند. می‌گویند دوست داریم تا آخر همین‌جا بمانیم.
 
همسر یعنی همسفر تا بهشت
 
«همراهی عاشقانه شهیده معصومه کرباسی و شهید دکتر رضا عواضه تا آخرین لحظه، حسابی در فضای مجازی لبنان، سر و صدا به پا کرد. یکی از کاربران، شهادت آنها را به شهادت شهید سید عباس موسوی به همراه ام یاسر تشبیه کرده و نوشته بود: همسر یعنی همسفر تا بهشت.»این را هم‌دانشگاهی شهید عواضه می‌گوید و علت این تعابیر عاشقانه برای شهادت این زوج ایرانی-لبنانی را اینطور شرح می‌دهد: «روز ۲۸ مهر ۱۴۰۳، دو موشک اول، نزدیک خودروی دکتر رضا، دقیقاً وسط جاده اصابت کرد. در همان حال که دکتر خودرو را به حاشیه جاده هدایت می‌کرد، موشک دیگری کنارشان به زمین خورد. اینجا بود که هدفمند بودن این حملات برای آنها معلوم شد و تصمیم به ترک خودرو گرفتند و به‌این‌ترتیب، اجازه ندادند جان سرنشینان خودروهای عبوری و افرادی که در پمپ بنزین و ساختمان‌های اطراف بزرگراه «جونیه المسلک» در حال تردد بودند، به خطر بیفتد.*(روایت فرزند شهیدان معصومه کرباسی و رضا عواضه از نحوه شهادت پدر و مادرش در حضور رهبر معظم انقلاب)
 
همان‌طور که در تصاویر ضبط شده توسط شهروندان لبنانی حاضر در صحنه و فیلم‌های دوربین‌های مداربسته مشخص بود، رضا به‌سرعت پیاده شد، خودش را به آن طرف خودرو رساند، در را برای همسرش باز کرد و با هم به سمت فضای باز آن اطراف دویدند تا در پناه درختان آن منطقه از تیررس موشک‌ها در امان بمانند. اما پهپاد، آن‌ها را تعقیب کرد و با شلیک چهارمین موشک، هر دویشان را به شهادت رساند...می‌دانید، آن‌ها بعد از پیاده شدن از خودرویشان، می‌توانستند از هم جدا شوند تا احتمال زنده ماندن یکی‌شان تقویت شود اما دست در دست هم، به سمت آن فضای باز دویدند و تا لحظه آخر در کنار هم ماندند.»
 

عاشقانه سوم

تو بهشت من در دنیا بودی...
 
«تو، بهشت من در دنیا بودی. ان‌شاءالله شریکم در آخرت هم باشی؛ البته اگر تو هم این را دوست داشته باشی و قبول کنی... از خدا می‌خواهم شهادت، روزی مشترک من و تو باشد.» این جملات لطیف، یکی از آخرین حرف‌های شهید «حسن عطوی» خطاب به همسرش بوده؛ قبل از آنکه آتش صهیونیست‌های سنگدل به آشیانه عشق‌شان بزند.*(پارسال(رضا و معصومه) و امسال (حسن و زینب))
 
برای گفتن و شنیدن از عاشقانی که هدف شلیک‌های بی‌رحمانه ارتش اسرائیل قرار گرفتند، این بار لازم نبود 34 سال بگذرد. رژیمی که در جنایت، گوی سبقت را از خودِ پلیدش ربوده، کمتر از یک سال بعد از شهادت معصومه کرباسی و رضا عواضه، داغ دیگری بر دل‌ها گذاشت. روز ۱۴ مهر، یعنی دو هفته مانده به سالگرد شهادت زوج ایرانی-لبنانی جبهه مقاومت بود که خبر رسید در حمله پهپادی رژیم صهیونیستی به یک خودرو در شهرک «زبدین» در جنوب لبنان، ۲ نفر به شهادت رسیده‌اند. کمی که گذشت، خبرهای تکمیلی، درد پشت این حادثه را دوچندان کرد؛ خبرهایی که می‌گفت در این حمله پهپادی، یکی از جانبازان پیجری به همراه همسرش هدف قرارگرفته‌اند...
 
وقتی صبر مومنان عاشق، بزرگترین شکست برای دشمن است
 
«حسن علی عطوی»، یکی از فرماندهان حزب‌الله بود که در جریان انفجار پیجرها، هر دو چشم و انگشتان دست خود را تقدیم طریق القدس کرده بود و درست از همان موقع، رانندگی هم به وظایف «زینب رسلان»، همسرش، اضافه شده بود. آن روز هم، حسن و زینب به‌اتفاق داشتند به مدرسه می‌رفتند که 2 فرزند خردسال‌شان را از مدرسه برگردانند.*(لحظه هدف قرار گرفتن خودروی جانباز پیجری حزب الله و همسرش)
 
تمام ماجرا این بود که صهیونیست‌های بزدل، حتی از جانباز نابینای حزب‌الله هم وحشت داشتند. حاج حسن خودش این شکست دشمن را به رخش کشیده بود؛ آنجا که در مصاحبه‌ای چند هفته قبل از شهادتش گفته بود: «از همان لحظه اول که با انفجار پیجر مجروح شدم، بینایی‌ام را از دست دادم، صورتم به‌شدت آسیب دید و دست چپم و بخش‌هایی از دست راستم هم زخم برداشت. اما الحمدلله، ما ایستادیم و صبر کردیم. صادقانه بگویم، براساس آیه «و أمّا بنعمة ربک فحدّث»، از همان اول در صورتم هیچ دردی حس نکردم. خدا را شکر. پروردگار به ما صبر و توان تحمل داد.در مورد اینکه چطور انتقام بگیریم و چه کسی انتقام خواهد گرفت؟ به نظر من، انتقام از همان لحظه وقوع آن جنایت شروع شد. با ایستادگی این جامعه، با ایستادگی همه زخمی‌ها، خانواده‌هایشان و مردم. این خودش بزرگ‌ترین پاسخ است...»
 
وارد بهشت نمی‌شوم، مگر اینکه با تو باشم
 
«وارد بهشت نمی‌شوم، مگر اینکه با تو باشم»، «آن زن، چشم‌های شوهرش بود و آن مرد، جهاد همسرش. و خدا هر دو را با هم انتخاب کرد»، «چشم‌های او خاموش شده بود و همسرش، بیناییِ او در این مسیر شد. و هر دو با هم به سوی نور راهی شدند»... این جملات را کاربران فضای مجازی در وصف شهید حسن عطوی و همسرش، شهیده زینب رسلان نوشتند و این، درست همان تقدیر قشنگی بود که حاج حسن کمی قبل برای خودش و همسرش آرزو کرده بود.*(شهید حسن عطوی خطاب به همسرش: تو بهشت من در دنیا بودی)
 
قبل از ماجرای انفجار پیجرها، وقتی در یک مصاحبه از حسن عطوی خواسته بودند درباره همسرش حرف بزند، در جملاتی پرمحبت، خطاب به زینب گفته بود: «درباره بهشت و سعادت، فقط حرف‌هایی گفته می‌شود. نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه حتی به ذهن بشر خطور کرده. چیزی که از خوشبختی و سعادت به ذهن من می‌رسد، این است که تو، همان بهشت بودی. این فقط حرف نیست. خدا گواه است که از ته دلم می‌گویم. خدا شاهد است که تو، بهشت من در دنیا بودی. ان‌شاءالله شریکم در آخرت هم باشی؛ البته اگر تو هم این را دوست داشته باشی و قبول کنی(با خنده). از خدای متعال می‌خواهم که شهادت را نصیبم کند. دعا می‌کنم شهادت، روزی تو هم باشد»...
 
منبع: فارس

12237272
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار وبگردی

وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» رشد کند، بدهی سنگین و گرانی بی‌سابقه، رویای زندگی در کانادا را به نبردی برای بقا بدل کرده و هزاران مهاجر را وادار به ترک این کشور کرده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» از سیدعباس و‌ام‌یاسر تا رضا و معصومه و حسن عطوی؛ سه داستان عاشقانه‌ای که با شهادت، رنگ جاودانگی گرفتند و خار چشم صهیونیست‌ها شدند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» همکاری پنهان اسرائیل و تایوان در حوزه فناوری و امنیت سایبری، نگرانی پکن را برانگیخته و خطر شکل‌گیری یک محور فناورانه ضدچینی را افزایش داده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» بدهی جهانی با عبور از مرز ۳۳۷ تریلیون دلار، رکورد تازه‌ای ثبت کرد و دولت‌ها را به چاپ پول واداشت؛ بحرانی که ارزش طلا را بالا برده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در دو دهه گذشته، جهان حال و هوایی به‌طور فزاینده تیره و پراضطراب داشته است اما تازه‌ترین نظرسنجی جهانی مؤسسه گالوپ نشان می‌دهد تغییری غافلگیرکننده رخ داده است و مردم دوباره شادتر شده‌اند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در شش ماهه اول سال ۲۰۲۵، ایران میزبان بیش از ۳.۵۵ میلیون گردشگر بین‌المللی بوده است که نشان‌دهنده جهش قابل توجه و افزایش جذابیت ایران به عنوان یک مقصد فرهنگی و تفریحی است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» فریبا نادری بازیگر حالا با موجی از انتقاد و واکنش منفی روبه‌روست؛ واکنش‌هایی که به خاطر لحن بیانِ او با طعنه و حتی خشم همراه است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» انجمن حمایت از ایتام «مکه» با انجام یک مطالعه میدانی وضعیت ۳۱۳ یتیم را بررسی کرد و گزارش داد، ۶۵.۷% از ایتام ساکن مکه از کمبود یا عدم حمایت اقوام خود رنج می‌برند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» آتشفشان پدیده‌ای زمین‌شناسی است که در اثر خروج مواد داغ از درون زمین به سطح آن به وجود می‌آید؛ جایی است که مواد مذاب (ماگما)، همراه با گازها، خاکستر و سنگ‌ها از درون زمین به سطح می‌رسند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» در قلب پارک بزرگ ویندزور، عمارتی ۳۰ اتاقه به نام رویال لاج ایستاده؛ خانه‌ای که از سال ۲۰۰۳ میزبان پرنس اندرو و همسرش سارا فرگوسن بوده و شاهد نوجوانی پرنسس‌های بئاتریس و یوژنی بود.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است