وبگردی 16:38 - 02 آبان 1404
وقتی میرزای شیرازی حکم حرمت استعمال تنباکو را صادر کرد و آن قرارداد ننگین ملغی شد، میرزا خیلی آشفته بود و گفت: این واقعه، منشأ قدرت شیعیان را برای استعمار آشکار کرد. دیگر از حالا، برای ضربه زدن به این سد محکم، کلی برنامه‌ریزی خواهد کرد.

چرا پیروزی تحریم تنباکو، میرزای شیرازی را نگران کرد؟

باشگاه خبرنگاران جوان - نقل است وقتی میرزای شیرازی حکم حرمت استعمال تنباکو را صادر کرد و با همراهی مردم، آن قرارداد ننگین ملغی شد، میرزا خیلی آشفته و ناراحت بود! شاگردان که علت را پرسیدند، میرزا گفت: «این واقعه، منشأ قدرت شیعیان را برای استعمار آشکار کرد. دیگر از حالا، برای ضربه زدن به این سد محکم، کلی برنامه‌ریزی خواهد کرد...»

۱۳۴ سال قبل در چنین روزهایی، مردم باایمان و غیرتمند ایران، ثابت کردند در خانه اگر کس است، یک خط پیام هم برای حفظ آقایی این آب و خاک، بس است. نهضت «تحریم تنباکو» که با فتوای یک خطیِ عالم برجسته، «میرزای شیرازی»، و با همراهی کم‌نظیر مردم از تمام اقشار- از علما و متدینین گرفته تا کم‌اعتقادها، فرنگی مآبان، اقلیت‌های مذهبی، کارکنان و خدمتکاران دربار و حتی همسران ناصرالدین شاه – رقم خورد، برگ زرینی در تاریخ ایران ثبت کرد که تا همیشه می‌تواند الگوی وطن‌دوستی و استعمارستیزی باشد. به بهانه اول جمادی‌الاول، سالروز صدور فتوای تحریم تنباکو، در گفت‌و‌گو با حجت‌الاسلام «مرتضی آقاحسینی»، پژوهشگر تاریخ، ابعاد آن حرکت حماسی و عبرت‌هایش برای امروز را مرور کرده‌ایم.

اخیرا که بحث سرمایه‌گذاری خارجی در ایران دوباره داغ شده بود، برخی با استفاده از ضعف حافظه تاریخی در جامعه، از قرارداد‌هایی مثل قرارداد «رویتر» و «رژی (تالبوت)» در زمان ناصرالدین شاه قاجار، به‌عنوان سرمایه‌گذاری خارجی یاد می‌کردند. گفت‌و‌گو را از همین‌جا شروع کنیم. شما که در این سال‌ها تحقیقات مفصلی در زمینه تاریخ معاصر ایران داشته‌اید، برای ما و مخاطبان بگویید آیا می‌توان روی قرارداد‌های یک‌طرفه در زمان قاجار و پهلوی که با نقش‌آفرینی خائنان داخلی، تاراج ثروت‌های ایران را به دنبال داشت و عملاً ایران را به متسعمره بیگانگان تبدیل می‌کرد، عنوان سرمایه‌گذاری خارجی اطلاق کرد؟

- برای اینکه این بحث به نتیجه روشنی برسد، ما باید دو نکته را باز کنیم؛ اول اینکه اصلاً استعمار چیست؟ و دوم، چه تفاوتی میان قرارداد‌های واقعی با سرمایه‌گذاری خارجی و قرارداد استعماری وجود دارد؟ آقای «ارنست گامبریچ» در کتاب «تاریخ جهان» یک تعریف یک خطی از استعمارگران دارد با این عبارت: «اراذل و اوباش مدرن و دزدان دریایی جدید.» یعنی در سال‌های قبل، یک عده دزد دریایی به کشتی‌ها حمله می‌کردند و با دزدیدن آنها، اموال داخلش را غارت می‌کردند، اما از حدود ۱۴۹۲ میلادی، حرکتی در جهان توسط پرتغالی‌ها شروع شد به اسم «استعمار» (colonization) که در آن به جای کشتی، کشور‌ها را می‌دزدیدند! یعنی از طریق دریا، نیروی نظامی در کشور‌ها پیاده می‌کردند و ضمن کشتار مردم، ثروت‌های آنجا را غارت می‌کردند. دلیلش هم این بود که اینها از یک طرف، توپ سبک اختراع کردند و از طرف دیگر، یک نوع کشتی سبک ساختند به نام کاراول؛ و این دو دستاورد باعث شد در مدت کوتاهی از برزیل تا نزدیک ژاپن رفتند؛ یعنی تقریباً تمام جهان را گرفتند! ورود استعمار به ایران هم با همین پرتغالی‌ها بود که نزدیک ۵۰۰ سال پیش وارد هرمز شدند و بعد از آن به سراغ بندرعباس رفتند و آن را اشغال کردند.

این شرایط، اسپانیا و بعد، هلند و فرانسه را هم به طمع انداخت و آنها هم به جمع استعمارگران اضافه شدند. انگلیس، آخرین کشوری بود که وارد عرصه استعمار شد، اما از همه جدی‌تر وارد شد. تفاوت استعمار انگلیس را سید جمال الدین اسدآبادی، در یک نامه تصریح کرده. سید جمال در آن نامه که در کتاب «ادبیات مقاومت علمای شیعه در پنج قرن اخیر» نوشته «محمدحسن رجبی دوانی» آمده، می‌نویسد که برخلاف بقیه که علناً به کشور‌ها حمله می‌کردند، انگلیس به شیوه جدیدی کشورگشایی می‌کرد. درواقع انگلیسی‌ها، همان اراذل و اوباش مدرن بودند که آقای گامبریچ می‌گفت. انگلیس شبیه دزدی است که وارد خانه مردم می‌شود و مثلاً می‌گوید: از این ۱۰۰تا طلا که داری، ۴۰تاش مال خودت، بقیه را من می‌برم. یعنی اینطور وانمود می‌کند که دارد امتیاز می‌دهد درحالی‌که کل آن طلا متعلق به صاحبخانه است. یعنی مدلی که انگلیس وارد می‌شد این بود که با منت، اجازه استفاده از بخشی از منابع کشور مستعمره را به خود او می‌داد! و این باعث می‌شد که استعمار انگلیس، طولانی‌تر ادامه پیدا کند. استعمار پرتغال و اسپانیا خیلی زود در کل جهان محو شدند، اما دو استعمار، دیرپاتر بودند؛ انگلیس و فرانسه، چون به صورت فرهنگی وارد می‌شدند. از میان این دو هم، استعمار انگلیس خیلی دیرتر از بین رفت بلکه می‌توان گفت حتی هنوز هم رد پایش هست. اینکه می‌گوییم استعمار انگلیس، استعمار فرهنگی بود، یک نمونه‌اش این است که «لُرد کُرزِن» و «سِر پِرسی سایکس» که آدم‌های مهمی در استعمار ایران بودند، دو مورد از بهترین کتاب‌ها را درباره ایران نوشتند! یعنی مثل این است که الان ترامپ، محقق برجسته حوزه ایران باشد. چقدر اهمیتش بیشتر می‌شود؟

این شیوه جدید استعمارگری انگلیس، در قرارداد‌هایی که با کشور مستعمره منعقد می‌کرد هم، اجرا می‌شد؟

- دقیقا. مصداق کامل این قرارداد‌های استعماری، همین قرارداد رویتر است که فقط یک بندش، این بود که بهره‌برداری از کل معادن ایران به جز طلا و نقره (که برای مسکوکات بود)، به مدت ۷۰ سال به شرکت رویتر واگذار می‌شد. یعنی آهن و مس و کبالت و زغال سنگ و همه چیز. لرد کرزن در جلد اول کتابش در صفحه ۶۲۲ در وصف قرارداد رویتر می‌نویسد: «قرارداد رویتر، تقدیم دربست کل ایران به انگلیس است!»

همین‌جا به سؤال شما جواب می‌دهم که پرسیدید قرارداد رویتر، سرمایه‌گذاری خارجی بود یا یک قرارداد استعماری؟ روال قراردادی که براساس سرمایه‌گذاری خارجی منعقد می‌شود، این است که آقا! تو یک سرمایه اولیه بیاور برای اجرای پروژه در کشور مقصد، بعد در ۱۰درصد یا ۵درصد از سودش شریک باش. نه اینکه کل منابع کشور مقابل به مدت ۷۰ سال در اختیار تو قرار بگیرد. پس رمز اینکه بفهمیم یک قرارداد، استعماری است یا یک سرمایه‌گذاری و قرارداد منصفانه، این است که طرف مقابل از چه موضعی با ما رفتار می‌کند. اگر از موضع برابر و به اصطلاح از موضع برد-برد وارد شود، این می‌شود یک قرارداد منصفانه. اما اگر آن قرارداد، به شکلی نابرابر و ناعادلانه، فقط تأمین‌کننده منافع طرف مقابل باشد، می‌شود قرارداد استعماری که واضح‌ترینش، قرارداد رویتر در زمان قاجار بود. البته این معیار را برای قرارداد‌های زمان فعلی هم می‌توانیم لحاظ کنیم...

پس این تهدید برای قرارداد‌های امروز هم وجود دارد که به سمت استعماری بودن بروند؟

- بله. حتما. در همین مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا که مدتی قبل در جریان بود، تمام حرف مسئولان جمهوری اسلامی ایران این بود که اگر مذاکره از موضع برابر باشد، می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. اما خب، گذر زمان و اظهارنظر‌های مسئولان آمریکایی به همه نشان داداینطور نیست. یعنی آمریکایی‌ها از موضع برابر به ما نگاه نمی‌کنند. می‌گویند ما دستور می‌دهیم، شما هم باید بگویید چشم. این، ادامه همان روند استعماری گذشته است. درواقع مدل شراکت‌های تجاری آمریکا با کشور‌ها، نزدیک‌ترین مدل به استعمار انگلیس است. در همین موضوع هسته‌ای ما نگاه کنید؛ صنعت هسته‌ای، متعلق به خودمان است. خودمان با دانش فنی دانشمندان ایرانی به این فناوری رسیده‌ایم. یعنی از کسی هم نخریده‌ایم. اما آمریکا برای داشته خودمان، شرط تعیین می‌کند و انگار که امتیازی به ما داده باشد، می‌گوید می‌توانید تا فلان درصد غنی‌سازی انجام دهید! بنابراین حتماً باید از عبرت‌های آن قرارداد‌های استعماری برای امروز بهره بگیریم.

البته اینجا لازم است یک نکته را هم مطرح کنم. قرارداد‌های استعماری هم، سطح‌بندی دارند. یک وقت شما قراردادی می‌بندی که مثلاً ۱۰ درصد استعماری است و مسئول جامعه اجازه می‌دهد که به خاطر منافع کلی کشور، آن قرارداد منعقد و اجرایی شود. این، مهم است. چون اگر بخواهیم همه اینها را به یک چوب برانیم، در نتیجه‌گیری به خطا خواهیم رفت. واقعیت این است که شما ممکن است در یک مقطع به خاطر یک مصلحت بزرگتر، بخش کوچکی از یک بخش از صنعت‌تان را آن هم به مدت کوتاهی، در گرو یک قرارداد بگذارید. درست است، این هم بخشی از استعماری بودن را دارد ولی خیلی فرق دارد با واگذاری کل معادن کشور به مدت ۷۰ سال.

برگردیم به قرارداد‌های استعماری دوران قاجار. گفته می‌شود قرارداد رویتر که اولین قرارداد خارجی رسمی ایران محسوب می‌شد، نقطه شروع نقش‌آفرینی علما و مراجع برای جلوگیری از غارت سرمایه‌های ایران و تسلط بیگانگان بر کشور هم بود. مقدمات ورود علما به این فضا و اعلام علنی مخالفت با قراداد‌های استعماری چطور فراهم شد؟ اساساً چرا علما به طور علنی در این ماجرا دخالت کردند؟

- ببینید، علما از خیلی قبل‌تر یعنی از زمان صفویه، نظرات و انتقادات خود را نسبت به عملکرد شاه مطرح می‌کردند ولی موضع‌گیری در مقابل قراردادی که کاملاً اقتصاد ایران را تحت‌الشعاع قرار دهد، بله به نظر می‌رسد که اولینش، قرارداد رویتر بوده. اما چرا علما به این موضوع ورود کردند؟ جواب یک خطی‌اش می‌شود: به خاطر دستورات مهم دین. ببینید، نیمی از مباحث کتاب «جواهرالکلام» که کتاب فقهی ماست را بحث‌های کاملاً حکومتی تشکیل می‌دهد؛ موضوعاتی مثل قصاص، دیات، حجاب، مسائل جنگ، مسائل صلح و... بنابراین علما کاملاً براساس احکام دین اسلام در موضوعات سیاسی وارد می‌شوند.

وقتی اطلاعات مربوط به قرارداد رویتر منتشر شد، علما دیدند این قرارداد در تضاد با یکی از دستورات بسیار مهم قرآن است. آیه ۱۴۱ سوره مبارکه نساء که به قاعده «نفی سبیل» معروف است، می‌فرماید: «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» یعنی «خدا هرگز هیچ راه سلطه‌ای به سود کافران بر ضد مؤمنان قرار نداده است». علما دیدند با قرارداد رویتر، این حکم واضح و مهم اسلام کاملاً دارد زیر سؤال می‌رود. بعضاً در نامه‌های علما به شاه هست که: «کفار را مسلط بر عِرض و مال و ناموس مردم کرده‌اید» ... بنابراین علما که در زمان غیبت حضرت بقیه‌الله (عج)، نواب عام حضرت هستند، وقتی دیدند قاعده صریح قرآن دارد زیر پا گذاشته می‌شود، به طور علنی اعتراض و مخالفت کردند.

همین رویکرد، پای علما و مراجع را به ماجرای قرارداد انحصاری توتون و تنباکو باز کرد؟

- بله. اما قبل از ورود به بحث واگذاری انحصاری امتیاز تجارت توتون و تنباکو به شرکت رژی، لازم است یک توضیح اجمالی درباره اهمیت تنباکو در زمان قاجار بدهم. برای درک اهمیت تنباکو در اقتصاد ایران در آن مقطع، همین بس که بدانیم حدود ۱۳ سال قبل از نهضت تنباکو یعنی سال ۱۸۷۸میلادی، عمده محصول صادراتی ایران به هند، عثمانی و روسیه، تنباکو بود و علاوه‌بر مصرف داخلی، سالانه یک میلیون کیلو صادرات تنباکو داشتیم! بنابراین تنباکو در آن زمان، یکی از مهم‌ترین و استراتژیک‌ترین کالا‌های صادراتی ما بود در زمانی که نفت هم نداشتیم؛ و ماجرا از وقتی شروع شد که استعمار روی این کالای صادراتی ایران، دست گذاشت.

در سفر سوم ناصرالدین شاه به اروپا، مذاکراتی میان او و «ماژور جرالد تالبوت» انگلیسی درباره امتیاز تجارت توتون و تنباکو صورت گرفت و همین توافق، منجر به عقد یک قرارداد ننگین شد؛ قراردادی که می‌گفت دولت ایران در برابر دریافت سالانه ۱۵ هزار لیره و یک چهارم سود سالانه، امتیاز کلیه‌ی معاملات داخلی و خارجی توتون و تنباکو را به مدت ۵۰ سال به تالبوت و شرکایش واگذار کرده! شاه قاجار، در مقابل واگذاری نیم قرن انحصار خرید و فروش تنباکو به شرکت انگلیسی «رژی»، مبلغ ناچیزی گرفت و خرج عیش و نوش خودش کرد. با انتشار اطلاعات مربوط به این قرارداد استعماری، موج مخالفت‌ها در تمام جامعه گسترش پیدا کرد و علما هم در صف اول این اعتراضات قرار گرفتند. آیت‌الله آقانجفی اصفهانی، اولین حرکت برای تحریم تنباکو را رقم زد.

آنطور که در منابع تاریخی آمده، اولین جرقه‌های تحریم تنباکو از اصفهان زده شد...

- درست است. اولین قیام در این زمینه، از اصفهان شروع شد و «آقا نجفی اصفهانی»، مجتهد برجسته اصفهان، با بیان این عبارت که «امروز تنباکو، نجس است و باید از آن اجتناب کرد»، اولین حرکت عملی در زمینه تحریم تنباکو را انجام داد. در ادامه، آیت‌الله «سید علی‌اکبر فال اسیری» نهضتی را در شیراز برای مقابله با این قرارداد ننگین ایجاد می‌کند. معروف است این عالم بزرگ، شمشیر به دست می‌ایستد و می‌گوید: «من دو قطره خون بیشتر ندارم. اگر یک نفر از این کمپانی وارد شیراز شود، خونش را می‌ریزم.» همین حرکت، کافی بود برای اینکه دستور بازداشت آیت‌الله فال اسیری صادر شود و دستگیری و تبعید ایشان به بصره، همان مقدمه‌ای بود که باعث شد میرزای شیرازی وارد قضایای مرتبط با قرارداد تنباکو شود.

با توجه به اقامت میرزای شیرازی در سامرا و محدودیت راه‌های ارتباطی، ایشان به طور مستقیم به اخبار ایران دسترسی نداشتند. در آن شرایط، وجود شخصیتی که هم در دل واقعه باشد، هم عالم باشد و بتواند اخبار دست اول را به مرجع عالیقدر شیعیان برساند، خیلی اهمیت پیدا می‌کرد. اینجا بود که تبعید سید علی‌اکبر فال اسیری که داماد میرزای شیرازی هم بود، زمینه را برای این امر فراهم کرد. از آن طرف، شیخ فضل‌الله نوری که شاگرد برجسته میرزا در تهران بود هم، راه‌های امن برای ارتباط با میرزا ایجاد کرد و به‌این‌ترتیب، ایشان در جریان ماوقع مربوط به قرارداد رژی قرار گرفت.

فتوای معروف تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی در همین مقطع صادر شد؟

- نه. در قدم اول، میرزای شیرازی یک نامه به ناصرالدین شاه می‌نویسد و دو درخواست از او مطرح می‌کند؛ حل قضیه تنباکو و رفع تبعید آقای فال اسیری. شاه، درخواست رفع تبعید را می‌پذیرد و آقای فال اسیری به شیراز برمی‌گردد، اما در موضوع تنباکو، زیر بار نمی‌رود؛ بنابراین اینطور نبوده که میرزای شیرازی از اول یکدفعه برود سراغ تحریم توتون و تنباکو. این ماجرا، فرآیندی داشته که چند ماه طول کشیده. میرزا در آن نامه ابتدایی، به شاه تذکر می‌دهد که ما اجازه مداخله اتباع خارجه در امور مملکت را نمی‌دهیم و... یعنی خودت ماجرا را حل و فصل کن.



موضوعی که بعضی از روشنفکران در کتاب‌های تاریخ به غلط جا انداخته‌اند، این است که می‌گویند هر کاری شاه می‌کرد، علما مخالفت می‌کردند و مردم را علیه شاه تحریک می‌کردند. نه، اینطور نبوده. میرزای شیرزای هم ابتدا به شاه نامه می‌نویسد و اعتراض بحق علما و مردم را تأیید کرده و به شاه توصیه می‌کند که خودش آن قرارداد استعماری را لغو کند. وقتی شاه هیچ اقدام عملی در این زمنیه انجام نمی‌دهد، حدود ۴ ماه بعد از نامه اول، میرزای شیرازی آن فتوای معروف تحریم تنباکو را در سال ۱۲۷۰ شمسی (۱۳۰۹ قمری) صادر می‌کند که یک خط هم بیشتر نیست؛ «الیوم استعمال تنباکو و توتون بأی نحو کان در حکم محاربه با امام زمان عجل الله فرجه است.»

این اتفاق نظر وجود دارد که فتوای میرزای شیرازی، تیر خلاص را به قرارداد انحصاری خرید و فروش تنباکو وارد کرد. علت آن هم، همراهی تمام اقشار جامعه ایران با این حکم مهم بود. در اسناد تاریخی آمده که نه‌تنها عمده علما و متدینین بلکه کسانی که چندان پایبند رعایت احکام شرعی نبودند، فرنگی مآبان، اقلیت‌های مذهبی، کارکنان و خدمتکاران دربار و آبدارخانه‌ی شاه و حتی همسران ناصرالدین شاه در حرمسرای همایونی هم از این فتوای کم‌نظیر تبعیت کردند و حاضر به استعمال و خرید و فروش توتون و تنباکو نشدند.  اینجا سؤالی که مطرح می‌شود، این است که ریشه این مقبولیت کجاست؟ مردم ایران چطور اطاعت از فتوای مرجع نادیده‌ای که فرسنگ‌ها دورتر از ایران در سامرا اقامت داشت را بر خودشان واجب می‌دانستند؟

- سؤال خوبی است. درواقع، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده. از این جهت، میرزای شیرازی خیلی شبیه آنچه بعد‌ها از امام خمینی دیدیم، عمل کرده بودند. میرزای شیرازی یک شبکه یکپارچه گسترده از شاگردانش را در تمام کشور پراکنده کرده بود؛ سید عبدالحسین لاری در لارستان، سید علی‌اکبر فال اسیری در شیراز، شیخ فضل‌الله نوری در تهران و... میرزا حتی به کشور‌های دیگر هم اعزام شاگرد داشت. وجود این شبکه گسترده شاگردان باعث شده بود هم مردم، میرزای شیرازی را بشناسند و هم میرزا از وضع مردم آگاه شود. روال اینطور بوده که شاگردان میرزا در هر شهری که بودند، به‌عنوان عالم اول آن شهر، شناخته می‌شدند. مثلاً در تهران، شیخ فضل‌الله نوری، عالم برجسته و مشهوری بود که تمام مسائل مردم را به میرزا ارجاع می‌داد. برای مثال، شیخ فضل‌الله در سال ۱۳۰۶ قمری که حدود ۲ سال قبل از نهضت تنباکو بود، یک رساله جوابیه منتشر کرد که ۶۰ مسأله در آن جواب داده شده بود. این رساله که یکی از پربازدیدترین رساله‌های آن روزگار شد، درواقع جواب‌های میرزای شیرازی به ۶۰ سؤال مهم مردم بود که اکثر آن سؤالات هم، اقتصادی بودند. مثلاً مردم پرسیده بودند: واردات بی‌رویه چای و قند از بلاد کفر، باعث ضرر مسلمین می‌شود. ما چه کنیم؟ ... توجه داشته باشید که پاسخ‌های میرزای شیرازی و حکم‌های ایشان، عین قانون مصوب مجلس تلقی می‌شد. اگر میرزا می‌گفت فلان کالا حرام است، دیگر نه وارد‌کننده، وارد می‌کرد، نه صادر‌کننده، صادر می‌کرد و نه مردم می‌خریدند. یعنی می‌شد قانون مصوب.

وجود این شبکه ارتباطی و اقداماتی مثل انتشار آن رساله جوابیه، به‌مرور بستری در جامعه آن روز ایران ایجاد می‌کند که وقتی که میرزای شیرازی حکم می‌دهد امروز استعمال تنباکو به منزله محاربه با امام زمان (عج) است، عمده مردم جامعه بلکه زنان حرمسرای ناصرالدین شاه هم، تبعیت از آن را واجب می‌دانند و کار به جایی می‌رسد که شاه، چاره‌ای پیدا نمی‌کند جز لغو قرارداد استعماری تنباکو. اما واقعیت این است که همه‌چیز در آن پیروزی بزرگ، خلاصه نشد و آن روی سکه این ماجرا، متفاوت بود. درواقع نقش‌آفرینی علمای مذهبی در ماجرای قرارداد‌های رویتر و تنباکو، دو پیامد داشت؛ از یک طرف، یک نقطه درخشان در کارنامه علما و مراجع شیعه ثبت کرد، اما از طرف دیگر، به شکل‌گیری یک تهدید بزرگ برای جامعه اسلامی منجر شد!

کنجکاوم درباره این دو پیامد کاملاً متضاد، بیشتر بدانم...

- واقعیت این است که در موارد متعددی در تاریخ ایران که علما و مراجع برای دفاع از منافع ملی به میدان آمدند، حرکت‌هایشان از طرف روشنفکران، حمایت و همراهی نشد. ببینید، یک بحث مشترک میان علما و سایر نخبه‌های غیر روحانی وجود دارد که کشور نباید وابسته به بیگانگان شود و زیر ستم خارجی‌ها برود. درست است؟ ولی می‌بینیم در اعتراض به این قرارداد‌های استعماری، متأسفانه نقش روشنفکران، پررنگ نیست. حالا دلیلش چیست؟ بعد از صنعتی شدن کشور و نیاز به علوم جدید مثل علم اقتصاد که در حوزه‌های علوم دینی چندان مورد تأکید نبود، این نیاز وجود داشت که متخصصانی در این زمینه‌ها در فضا‌های علمی دیگر پرورش داده شوند. ما که در آن زمان، دانشگاه نداشتیم. فقط یک دارالفنون داشتیم که‌امیرکبیر تأسیس کرده بود؛ بنابراین اکثر تحصیلکرده‌های ما برای تحصیل علوم جدید به کشور‌های غربی می‌رفتند. زندگی و تحصیل در غرب، باعث می‌شد یک رعب همراه با احترام نسبت به غرب در وجود آنها شکل بگیرد؛ و این حس، باعث می‌شد آنها تمام واردات غرب را بزرگ و برجسته ببینند. قبلاً گفتیم شیوه استعمارگری انگلیس هم، جدید و بر مبنای اعطای امتیاز ظاهری به کشور مستعمره بود. در همان قرارداد‌های رویتر و رژی هم بند‌هایی وجود داشت که می‌گفت شرکت‌های انگلیسی، سالانه فلان مبلغ سود به ایران می‌دهند. این شیوه باعث می‌شد این دست‌پرورده‌های غرب با خودشان فکر کنند ما اگر این قرارداد را با اینها منعقد نکنیم، اینقدر درصد از بابت معادن گیرمان نمی‌آید. بنابراین، چون اینطور در مقابل غرب مرعوب بودند، با علما همراهی نکردند. این موضوع به نظرم از یک جهت، افتخار علمای شیعه است و از یک جهت، نقد روشنفکران ایران.



یک نکته دیگر هم وجود دارد. افتخار دیگر علما این است که تشخیص می‌دادند از میان فرآیند‌های وارداتی غرب، کدام درست و کدام غلط. این، نکته بسیار مهمی است. برای مثال، شیخ فضل‌الله نوری در کتاب «لوایح»، یک نامه دارد که در آن می‌گوید: «من ۱۰۰ تومان اختصاص دادم برای تأسیس مدارس جدید.» این برای چه زمانی است؟ زمانی که تا اسم مدرسه جدید غربی می‌آمد، عده‌ای می‌گفتند اینها می‌خواهند مکتب‌خانه‌ها را نابود کنند و...، اما شیخ فضل‌الله می‌گوید نه آقا، این مدارس، لزوماً بد نیستند. آنجا بد می‌شود که روشنفکران بخواهند ریشه تعلمیات دینی را بزنند. بنابراین، این رویکرد که علما براساس دستورات قرآن و روایات در موضوعات ورود می‌کردند، باعث می‌شد بتوانند به صورت پویا عمل کنند و بتوانند تشخیص دهند که من چه چیزی را از غرب نگیرم مثل قرارداد رویتر و تنباکو و چه چیزی را از غرب بگیرم مثل سیستم آموزشی جدید در شکل مفیدش. یعنی اینجور نبود که کاملاً غرب‌ستیزانه رفتار کنند.

اما هنوز درباره تهدیدی که بعد از این نقش‌آفرینی‌های افتخارآمیز علما شکل گرفت، چیزی نگفته‌اید...

- بعد از موفقیت نهضت تحریم تنباکو، یک اتفاق خیلی مهم افتاد که آیت‌الله سید رضی شیرازی، از نوادگان میرزای شیرازی آن را نقل کرده. آسید رضی نقل می‌کند که وقتی میرزای شیرازی حکم حرمت استعمال تنباکو را صادر کرد و با همراهی مردم، آن قرارداد ننگین ملغی شد، میرزا خیلی آشفته و ناراحت بود! شاگردان و اطرافیان که از علت این پریشان‌حالی پرسیدند، میرزا در جواب گفت: این برای اولین بار بود که استعمار، قدرت واقعی روحانیت شیعه و پشتیبانی مردم از آنها را فهمید. دیگر از حالا، برای ضربه زدن به این سد محکم، کلی برنامه‌ریزی خواهد کرد. چندان طول نمی‌کشد که پیش‌بینی میرزا تحقق پیدا می‌کند و استعمار با اختلاف‌افکنی میان علما به هدف خود می‌رسد.

یکی از سؤالاتی که مطرح می‌شود، این است که با وجود آن پیروزی بزرگ در نهضت تنباکو و با وجود آن اقبال عمومی که نسبت به علما وجود داشت، چرا این حرکت، تا لغو تمام قرارداد‌های استعماری ادامه پیدا نکرد؟ جواب این است که حرکت‌هایی که علما در آن با اتحاد و هماهنگی و به شکل ید واحده عمل کرده‌اند، اتفاقاً نتیجه داده. ببینید، قرن بیستم، معروف است به قرن انقلاب‌ها. اولین انقلاب مهم این قرن، انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۶ و آخرین انقلاب مهم قرن هم، انقلاب اسلامی است در سال ۱۹۷۹. یعنی دو انقلاب در ایران که هر دو با پرچمداری علما و مراجع به ثمر رسید. یعنی هر جا علما وارد شدند، اتفاقاً پیروز شدند. اما اینجا یک شرط وجود دارد؛ هرکجا علما با هم همصدا و متحد بودند، به نتیجه رسیدند. کجا به نتیجه نرسیدند؟ آنجایی که اختلاف شد. همان اتفاق تلخی که در مشروطیت، باعث شکست آن حرکت بزرگ شد.

این، عین تعبیر حضرت آقا در پیام اخیرشان به مناسبت صدمین سالگرد بازتأسیس حوزه علمیه قم است که اتفاقاً هر فرآیند اصلاحی در ۱۵۰ سال اخیر در ایران و حتی عراق شکل گرفته، منشأ آن، علما بوده‌اند. اگر تاریخ معاصر را بررسی کنید، بعد از نهضت تنباکو، حضور و اعتراض علما درباره قرارداد وثوق‌الدوله را داریم، بعد در قرارداد دارسی، بعد مبارزات آیت‌الله مدرس و بعد مبارزات آیت‌الله کاشانی. تقریباً همه می‌دانند اگر آیت‌الله کاشانی نبود، ملی شدن صنعت نفت اتفاق نمی‌افتاد. چرا؟ چون این روحانیت است که مردم را به میدان می‌آورد. هیچوقت در هیچ واقعه‌ای در تاریخ ایران نمی‌بینید یک روشنفکر توانسته باشد حتی ۳۰هزار نفر را به میدان بیاورد ولی با یک جمله میرزای شیرازی، کل ایران حتی اهالی دورافتاده‌ترین روستا هم، تنباکو را بر خود حرام کردند. درست است که دشمن با انواع نقشه‌ها و برنامه‌ها تلاش کرد این ظرفیت را از ما بگیرد، اما بعد‌ها امام خمینی در مبارزات انقلاب اسلامی نشان داد که هنوز این قدرت هست. امروز هم به نظر من، این قدرت وجود دارد....

اما برخی معتقدند اقبال مردم به روحانیت و مراجع در جامعه امروز ایران، کمرنگ شده...

- این شبهه، مطرح است، اما من معتقدم پررنگ‌تر شده. این موضوع را با شواهد تاریخی می‌شود اثبات کرد. ببینید، زمانی که ایتالیا به لیبی که یک کشور اسلامی است حمله کرد، آیت‌الله «سید محمد کاظم یزدی»، مرجع اعلای شیعیان در آن زمان و صاحب کتاب بزرگ «عروة الوثقی»، فتوای جهاد داد که مسلمانان برای حمایت از مردم لیبی به میدان بروند و بجنگند. با این حال، متأسفانه در اسناد تاریخی، چیزی درخصوص تبعیت مسلمانان و شیعیان از این حکم، نقل نشده. اما حدود یک قرن بعد، وقتی تروریست‌های داعش به سوریه و عراق حمله کردند، با اینکه مرجع اعلای شیعه حکم جهاد نداد، جوانان زیادی از کشور‌های مختلف برای دفاع از حرم و دفع شر داعش به سوریه رفتند.

رهبر معظم انقلاب، فقط از اینکه عده‌ای از جوانان داوطلبانه و برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) به سوریه رفتند، تجلیل کردند. همین باعث شد نه‌تنها جوانان مؤمن بلکه تعداد زیادی جوان غیر حزب‌اللهی برای دفاع از حرم به عراق و سوریه رفتند و شهید شدند. یعنی مدافعان حرم بدون اینکه حضرت آقا حکم جهاد بدهند، به سوریه رفتند و جنگیدند و آن فتنه را از کشور‌های اسلامی دفع کردند. حتی در جنگ تحمیلی ۸ساله عراق علیه ایران هم، حضرت امام خمینی، حکم صریح جهاد ندادند. فقط در قالب توصیه، پیام‌هایی دادند با این مضمون که جوانان، جبهه‌ها را پر کنند. با این وجود، مردم به مدت ۸سال پای دفاع از کشور ایستادند و شهید دادند. الان هم اگر آمریکا به ایران حمله نمی‌کند، فقط به دلیل سیستم نظامی قدرتمند ایران نیست. بله، ما پیشرفت‌های نظامی بزرگی داشته‌ایم، اما دشمن می‌داند که در صورت حمله نظامی، باز هم مردم به میدان خواهند آمد. الان مردم واقعاً از نظر اقتصادی در سختی و مشقت شدید هستند. خب پس چرا این نظام هنوز سر پا مانده؟ چون مردم می‌گویند ما برای دین‌مان داریم هزینه می‌دهیم؛ و این، همان دلیلی است که می‌گوییم در طول تاریخ، کمتر مثل مردم امروز ایران، پایبند به اسلام و علما داشته‌ایم...

در بخشی از صحبت‌هایتان، به عبرت‌های قرارداد‌های استعماری گذشته برای امروز اشاره کردید. برای حسن ختام این گفت‌و‌گو، از این عبرت‌ها بگویید.

- بزرگترین عبرت این قرارداد‌های استعماری این است که باید قوی شد. این همان نکته‌ای است که حضرت آقا بار‌ها تکرار کرده‌اند. هیچ کشوری جز با قدرت مردمی و قدرت نظامی نمی‌تواند استعمار را کنار بزند. دقیقاً مثل وقتی که اراذل و اوباش وارد خانه شما می‌شوند. آن موقع هم، جز با قدرت شما و اتحاد اعضای خانواده‌تان، نمی‌شود آن اراذل را از خانه بیرون کرد. تجربه ارزشمند دفاع مقدس ۱۲ روزه، مصداق روشنی برای این مسئله است. به طور کلی، مادامی که شما از نظر توان دفاعی و اتحاد مردم، ضعیف باشید، همه منابع و ثروت‌هایتان به تاراج می‌رود. این موضوع به ایران هم اختصاص ندارد‌ها...

من در یک مقطع در یک کار تحقیقی، ۶۰ کشور پرجمعیت و نسبتاً بزرگ را بررسی کردم. از میان آن ۶۰کشور و در میان کشور‌هایی که خودشان استعمارگر نبودند، فقط دو کشور بودند که پیشرفت چشمگیر کرده بودند؛ چین و کره جنوبی. آنها هم با دو مؤلفه پیشرفت کرده بودند؛ قدرت مردم (یعنی کار مداوم نیرو‌های مردمی برای تولید) و قدرت نظامی. شاید بگویید ژاپن هم، قدرت مردمی به آن معنا داشته. بله، اما ژاپن را در نظر نمی‌گیریم، چون خودش استعمارگر بوده و خب، پیشرفت استعماری که کاری ندارد. می‌روی یک جایی را غارت می‌کنی و ثروت‌هایش را می‌دزدی. اما کشوری مثل چین، بدون استعمارگری و فقط با تکیه بر قدرت نظامی و همت مردم برای تولید، رشد کرده و به همین جهت هم، پیشرفتش قابل احترام است. به نظرم ما هم برای رفع تهدید‌های دائمی استعمارگران، باید از امثال چین یاد بگیریم و به لحاظ نیروی کار مردمی و نیروی نظامی، خودمان را هرچه بیشتر قوی کنیم.

منبع: فارس


12236934
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها

مهمترین اخبار وبگردی

وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» جنگ با ایران، نرخ بهره بالا و کمبود نیروی کار، توان خرید را در اسرائیل فرسوده و سازندگان را بدهکار کرده؛ قیمت‌ها بیش از آمار رسمی می‌ریزد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» وقتی میرزای شیرازی حکم حرمت استعمال تنباکو را صادر کرد و آن قرارداد ننگین ملغی شد، میرزا خیلی آشفته بود و گفت: این واقعه، منشأ قدرت شیعیان را برای استعمار آشکار کرد. دیگر از حالا، برای ضربه زدن به این سد محکم، کلی برنامه‌ریزی خواهد کرد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» تحلیلگر روزنامه یدیعوت آحارونوت اعتراف کرد ارتش اسرائیل در جنگ اخیر از کمبود شدید تجهیزات و نیرو رنج می‌برده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» گزارش تازه OECD نشان می‌دهد از هر پنج بزرگسال اروپایی، یک نفر علائم افسردگی دارد و بسیاری بدون تشخیص و درمان رها می‌شوند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» درخشان‌ترین موزه جهان بار‌ها هدف سرقت قرار گرفته؛ از مونالیزا تا جواهرات سلطنتی، هیچ اثر گران‌بهایی در امان نمانده است.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» پژوهشگران دانشگاه مک‌گیل دریافتند تمرینات شناختی روزانه می‌تواند روند پیری مغز را معکوس و سطح ماده‌ای حیاتی برای حافظه را افزایش دهد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» ۴۸ سال از درگذشت پرابهام سید مصطفی خمینی می‌گذرد؛ واقعه‌ای که بسیاری آن را نقطه آغاز خیزش نهایی انقلاب اسلامی می‌دانند.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» ده سال از تاسوعایی می‌گذرد که زیارت عاشورا و آتش، صحنه وداع مصطفی صدرزاده را رقم زد؛ شهیدی که مسیر علم و جهاد را یکی دید.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» بازی‌های خانوادگی تنها یک سرگرمی نیستند؛ آن‌ها همان اکسیژنی هستند که خانواده را زنده نگه می‌دارد.
وبگردی
«باشگاه خبرنگاران» برهنگی و بی‌قیدی در پوشش، راه رفته کشور‌های غربی است، مسیر اشتباهی که باعث شده حالا کارشناسان و نظریه‌پردازان اروپایی و آمریکایی از مضرات آسیب‌های آن حرف بزنند.

مشاهده مهمترین خبرها در صدر رسانه‌ها

صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است