اگر نام کشورهای مختلف را در ذهن خود مرور کنید، برای هرکدام احتمالا یک تصویر یا یک جمله کلیدی به ذهنتان میرسد، مثلا هند به سرزمین هفتادودو ملت مشهور است یا تصویری که ما هنگام شنیدن نام مصر به ذهنمان میرسد، اهرام ثلاثه است. این نمادهای کلامی یا تصویری به ما امکان قضاوتی درباره آن کشور میدهند که البته ممکن است لزوما مثبت نباشد. برای مثال ممکن است تصویری ذهنی که ما از یک کشور داشته باشیم، با فقر، جنگهای بیپایان یا آشوبهای سیاسی و محلی همراه باشد.
طبیعی است که اگر تصویر ذهنی مردم جهان از یک کشور مثبت باشد، نسبت به آن کشور حس مثبتی دارند. برای همین است که کشورهای مختلف جهان سعی دارند ویژند یا برندی از خود بسازند که نشاندهنده ویژگیهای مثبت و برانگیزاننده باشد. ویژند (برند) ملی شیوهای از راهبرد کلان بازاریابی و ترویج برای افزایش آگاهی عمومی درباره تصویر یک کشور بهمنظور جذب مشتریان اعم از تجار، گردشگران و شرکتهاست و البته با وجود اینکه در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته اما ریشه در انقلاب صنعتی قرن ۱۸ دارد که صنعت با خود رقابت بر سر فروش بیشتر و ترغیب مخاطب به مصرف بیشتر را به همراه آورد. تفاوت عمدهای که شاید برندهای ملی با برندهای اقتصادی دارند، این است که این برندها، بیشتر نمادین و هویتساز هستند و به همین دلیل ماهیت فرهنگی آنها پررنگتر است. به همین دلیل از اصول «برندسازی فرهنگی» پیروی میکنند و با نمادها و اسطورها سروکار دارند. از طرف دیگر در برندسازی ملی، اصول و شیوههای برندسازی مکان، مورد توجه است.
برند ملی و قدرت نرم
برندسازی ملی با عوامل مختلفی گره خورده است؛ از جغرافیای طبیعی گرفته تا اخلاق و رفتار مردم، قوانین جاری در یک کشور، تولیدات فناورانه، پویایی اقتصادی و...؛ در نتیجه نمیتوان آن را تکعاملی محسوب کرد، بلکه عوامل مختلفی دست به دست هم میدهند تا وجهه ملی را شکل دهند، به همین دلیل است که امروزه برندسازی ملی را نه در حوزه گردشگری یا تجارت بینالمللی، بلکه در حوزه قدرت نرم و دیپلماسی عمومی ارزیابی میکنند. سه منبع قدرت نرم را «فرهنگ»، «ارزشها و سیاستهای داخلی» و «محتوا و سبک سیاست خارجی» دانستهاند که همگی در درجات مختلفی با برندسازی ملی همپوشانی دارند؛ در نتیجه تصویر ملی مثبت به تقویت قدرت نرم کمک میکند و در عین حال، راهبردی حیاتی برای اجرای دیپلماسی عمومی است.
در دنیایی که روابط بینالملل و دیپلماسی با نقشآفرینی مردم و جامعه مدنی گره خورده است، دولتها به تعامل با مردم کشورهای دیگر برای اصلاح درک آنها از ایدئولوژی، نهادها، فرهنگ، ملت و دولت خود نیاز دارند و به همین دلیل برند یک ملت که تصویر ذهنی آن کشور را در ذهن مردمان کشورهای دیگر میسازد، در پیشبرد سیاست خارجی کشورها اهمیت بسیاری پیدا کرده است.
تصویرسازی رسانههای بزرگ علیه ایران
هنگام تجزیهوتحلیل تصویر ملی یک کشور بررسی سه موضوع اهمیت دارد؛ ۱. مخاطب، ۲. بُعد یا مفهوم آن و ۳. اثربخشی برند. اما مشخص است که مهمترین موضوع مخاطب است. واقعیت این است که در موارد زیادی ممکن است با مخاطبی روبهرو باشیم که اطلاعات پراکندهای از طریق رسانههای جمعی، کتابهای درسی یا شنیدههایش داشته باشد که به پیشفرض یا کلیشه ذهنی تبدیل شده باشد؛ بنابراین اگر با اطلاعات یا تجربه جدیدی مواجه شود که اطلاعات پسینی او را به چالش کشد، به یک بحران شناختی منجر میشود. به همین دلیل در مواردی که ما با بمباران تصویرهای منفی کلیشهای روبهرو هستیم، ساختن یک برند ملی قدرتمند و مثبت کار سادهای نیست. کشور ما دهههاست هدف پروژه آمریکایی صهیونیستی «ایرانهراسی» بوده است.
این پروژه توسط رسانههای رسمی و هالیوود بعد از انقلاب اسلامی بهصورت پیگیر دنبال شده و آنها بهدنبال ارائه تصویری منفی، ناامن و عقبمانده از ایران برای تخریب تصویر الهامبخش ایران در ذهن مردم جهان بودهاند. باید پذیرفت که غفلت طولانیمدت ما در مقابله با این تخریب در تقویت آن اثرگذار بوده اما امروزه با کمرنگشدن نقش رسانههای رسمی و جریان اصلی بر شکلدهی افکار عمومی با شخصیشدن رسانهها و به میدان آمدن شبکههای اجتماعی فرصتی تاریخی برای اصلاح این تصویر مجعول برای ما فراهم آمده است. بهترین راه اصلاح این تصویر، فراهمکردن زمینه برای تولید محتوا به دست مردمی است که با تصویر واقعی ایران بهعنوان کشوری تاریخی و باستانی، دارای فناوری و شهرسازی پیشرفته، پیشرفتهای علمی، تنوع اقلیمی، آثار تاریخی بینظیر و مردمی مهماننواز و مهربان روبهرو شوند. برای این کار باید زیرساختهای ورود گردشگران به کشور و استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی را فراهم کرد که البته این کار، به سیاستگذاری، پژوهش و اصلاح روشهای سنتی و کلیشهای نیاز دارد.
گامهای مهم با نگاه به شرق
ایران در دوران تصدی دولت سیزدهم گامهای مهمی برای ارتقای آمار ورودی گردشگران به کشور برداشته است. این اقدامات در راستای سیاست نگاه به شرق و با استفاده از ظرفیتهای فرهنگی ایران با کشورهای آسیایی، آفریقایی و اروپایی صورت گرفته است. این سیاست میتواند ظرفیتهای جدیدی در برابر فرهنگ و اقتصاد کشور قرار دهد. معمولا توسعه گردشگری با نگاهی صرفا اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد اما واقعیت این است که آمدوشد مردم بهخصوص مردم کشورهای منطقه و نیز کشورهایی که دارای همبستگیهای تاریخی یا اعتقادی با ایرانیان هستند، بهترین راه برای مقابله با پروژه طولانیمدت و پرهزینه ایرانیهراسی دشمنان و نیز راهی برای عمیقتر کردن نفوذ فرهنگی و تاریخی ایران در منطقه است.
«رودشو» وارد میشود
ایران در آذر سال گذشته بر اساس ابلاغیهای که محمد مخبر، معاون اول وقت رئیسجمهور آن را ابلاغ کرد، روادید جهانگردی را برای اقامت دوهفتهای اتباع کشورهای هند، ژاپن، قطر، امارات، بحرین، عربستان سعودی، برزیل، کویت، لبنان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، کرواسی، بوسنی و هرزگوین، صربستان، تونس، موریتانی، تانزانیا، زیمبابوه، موریس، سیشل، اندونزی، برونئی، سنگاپور، کامبوج، مالزی، ویتنام، پرو، کوبا، مکزیک، ونزوئلا، بلاروس و روسیه (فقط بهصورت گروهی) لغو کرد. پیش از آن نیز چنین تمهیدی برای اتباع کشورهایی چون چین و عمان اندیشیده شده و اجرایی شده بود. ایران در کنار اینکه ورود اتباع دیگر کشورها را ساده کرد، با اتخاذ تصمیماتی سعی بر این داشت که کشور را به ساکنان چین و عمان هم معرفی کند. به این ترتیب جمعیتی حدود ۳.۵میلیارد نفری از مردم جهان امکان بالقوه سفر راحت به ایران را به دست آوردند و با توجه به اینکه این جمعیت از کشورهایی هستند که مردمانش اغلب کمتر تحت تأثیر القائات رسانههای مغرض قرار داشتند، امکان استفاده از ظرفیت آنها برای اصلاح برند ملی بیشتر فراهم است. درسال۱۳۹۸ ایران با اجرای شیوه تبلیغاتی موسوم به «رودشو» توانست پروازهای ورودی خود از عمان را از دو، سه پرواز در هفته به ۱۰ پرواز در هفته برساند.
اما رودشو گردشگری چیست؟ این اصطلاح به مجموعهای از رویدادهای سیار گفته میشود که سازمانهای گردشگری، شرکتهای مسافرتی و شرکتهای دولتی برای معرفی و تبلیغ مقاصد و جاذبههای گردشگری خود اجرا میکنند و با استفاده از اقداماتی نظیر گفتوگوی مستقیم و تعاملی با ذینفعان و ارائه اطلاعات در قالب تصویر و فیلم سعی میکنند آنها را به حضور در کشور خود و دیدن جاذبههای گردشگری ترغیب کنند. ایران بعد از تجربه موفق رودشوی عمان به سراغ چین رفت و با انجام یک مجموعه فعالیتهای تبلیغاتی توانست در سال گذشته میزان ورودی گردشگران چینی را حدود ۵۰درصد افزایش دهد.
استفاده از ظرفیت فضای مجازی
تجربه ایران درخصوص برنامهریزی برای سفر چینیها، یک مجموعه اقدامات ترکیبی بود که در راستای اصلاح برند ملی ایران گام مهمی محسوب میشد. وزارت میراث فرهنگی و گردشگری با تعریف پروژهای به نام «سلام ایران» از اینفلوئنسرها و چهرههای شناختهشده در فضای مجازی برای تبلیغ گردشگری ایران دعوت کرد که به ایران بیایند و با تولید محتوا ایران را برای مخاطبان خود معرفی کنند. در این راستا در سال گذشته چهار گروه ۲۰نفره از اینفلوئنسرهای چینی به ایران آمدند. این افراد ۶۰ میلیون دنبالکننده در شبکههای اجتماعی چینی دارند. آنها به ۱۲ استان کشور سفر و درباره طبیعت و تنوع اقلیمی، تاریخ و فرهنگ، جاده ابریشم و خوراکهای ایرانی حدود ۳۵۰ پست را در شبکههای اجتماعی خود مثل ویچت، ویبو، دویین و... انتشار دادند که ۱۴۰ میلیون بار دیده شد. با این سفر ۱۰درصد از جمعیت یک میلیارد و ۴۰۰ هزار نفری چین با جاذبههای چینی آشنا شدند. البته این پروژه به چین محدود نشد و اینفلوئنسرهایی از سنگاپور، امارات، مصر، کویت و انگلستان هم در ذیل این پروژه به ایران آمدند. در صورتی که این پروژهها در دولت چهاردهم همچنان با بازنگری روشهای اجراشده و بازیابی نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت ادامه یابد و به محدوده بزرگتری از فعالان فضای مجازی جهان گسترش یابد، میتواند گام مهمی باشد برای اینکه ایران از این ظرفیت ایجادشده استفاده حداکثری را ببرد.
دلکندن از چشم آبیها
به یاد داریم در یکی از سالهای دهه ۸۰ وقتی زندهیاد حسن حبیبی در نشست مسئولان سازمان ایرانگردی و جهانگردی، جملهای تاریخی را به زبان آورد و گفت در ایران فقط چشمآبیها را توریست میدانند. او بهدرستی به این نکته اشاره کرده بود که تغییر رویکرد در گردشگری، به تغییر ذهنیت و روبهرو شدن با واقعیت نیاز دارد. علیاصغر شالبافیان، مدیرکل بازاریابی و توسعه گردشگری خارجی چندی قبل با ارائه آماری از اینکه در ۱۳ سال گذشته، ایران ۸۳ بار در نمایشگاههای بینالمللی گردشگری حضور داشته که دستکم ۵۲ درصد آن در کشورهای اروپا بوده، تأکید کرد با اینکه حدود شش سال است تمام بازخوردهای منفی ما از بازارهای اروپایی است، ما باز هم اصرار داریم در نمایشگاههای گردشگری این کشورها شرکت کنیم.بر اساس همین دولت سیزدهم سعی کرده نگاه به گردشگری ایران را از نگاه اروپاییزده به نگاه به شرق تبدیل کند و امید است این رویکرد در دولت چهاردهم دنبال شود.بهترین بازار برای گردشگری ایران را باید در همین منطقه جستوجو کرد. ایرانیان قرنها با همسایگان خود در مراودات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بودهاند، به همین دلیل مردم این منطقه ایران و ایرانیان را بهخوبی میشناسند و برند ملی ایران نزد آنان دستنخورده و به دور از غوغاسازی رسانههای مسلط جهان بوده است. آنها بهتر میتوانند امنیت موجود در ایران را درک کنند و دعوت از آنها برای حضور در ایران و لذتبردن از زیستن در فضای این کشور زیبا، باستانی و همسایه همیشه پشتیبانشان راحتتر از دیگر مناطق جهان است.
هدف؛ شرق آسیا
وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بعد از چین و عمان، به سراغ بازار جنوب شرق آسیا رفت و با اختصاص بودجهای حدود یکونیم میلیارد تومان در تیرماه امسال رودشو یا تورهای تبلیغاتی از ایران را در در سه کشور ویتنام، مالزی و اندونزی برگزار کرد.در اهمیت این سه کشور همین بس که فقط کشور اندونزی با جمعیتی ۲۷۰ میلیون نفری، بیشترین جمعیت مسلمان دنیا را در خود جای داده است. یکی از جاذبههای گردشگری ایران برای گردشگران این کشور، غذاهای خوشمزه و البته حلال ایرانی و تفریحات آبی و ساحلی است که در آن خبری از مشکلات سواحل کشورهای غیرمسلمان نیست. ضمن اینکه ایران «تورهای عمره پلاس» را هم برای اندونزیاییها تعریف کرده؛ یعنی اینکه حجاج این کشور قبل یا بعد از سفر عمره به ایران بیایند و بخشی از سفر طولانی خود را در ایران بگذرانند. البته نباید از جذابیت گردشگری سلامت ایران برای ساکنان شرق آسیا هم غفلت کرد.
در رودشوهای ایران در پایتختهای این سه کشور شرکتهای ایرانی توانستند بخشی از جاذبههای فرهنگی و تاریخی ایران را با استفاده از فناوریهای نوین به مخاطبانشان ارائه دهند. گزارشها حاکی است در ویتنام، حدود ۷۰ نماینده منتخب بخش خصوصی این کشور و در مالزی، بیش از ۱۰۰ نماینده صنعت گردشگری با دامنه مخاطبانی بالغ بر ۸۰۰۰ آژانس مسافرتی و در اندونزی نیز بیش از ۱۰۰ شرکت مطرح در حوزه گردشگری در گفتوگو با طرفهای ایرانی مشارکت داشتند و بیشتر این شرکتها تمایل پیدا کردند که ایران را بهعنوان مقصد گردشگری در بستههای فروش سفر خود در نظر بگیرند. اگر ایران در تعریف هرکدام از این کشورها برای برگزاری تورهای دوطرفه، امکان ویژه و ظرفیت خاص هر کشور را پیشبینی کرده باشد، میتوان گفت که توانسته از سرمایهگذاری خود بیشترین استفاده را ببرد.
ظرفیت بزرگ هند
ایران برای تابستان و پاییز امسال، تورهای تبلیغاتی خود را با تمرکز بر هند و اقلیم کردستان برنامهریزی کرده و بعد از آن قرار است سراغ کشورهای عربی منطقه و روسیه برود. قرار است از ۱۵ تا ۲۰ شهریور رودشوی ایران در سه شهر دهلی، بمبئی و حیدرآباد برگزار شود. ضمن اینکه بعد از پایان این رودشو قرار است کانون جهانگردی و اتومبیلرانی به نمایندگی از سوی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در نمایشگاه گردشگری ITB۲۰۲۴ هند که یک رویداد تجاری سالانه برای اتصال بازار گردشگری کشورها به بازار سفر هند و کشورهای جنوب آسیاست، شرکت کند.اما برای هند باید در این میان نقش مهم و ویژهای قائل شد. هند یکی از پرجمعیتترین کشورهای جهان و یکی از قدرتهای درحال ظهور در جهان است. ایرانیان و هندیان در طول تاریخ دو ملت درهمتنیده با پیوندهای ناگسستنی بودهاند. داستانها و اسطورههای مشترکی که در ادبیات و تاریخ هر دو کشور وجود دارد و ریشههای آن به قرنها پیش بازمیگردد، نشانههایی از این پیوند است. اگر به اوستا و دو کتاب مقدس ودا و ریگ ودا مراجعه کنیم، میبینیم که این آثار چقدر به هم نزدیکاند. ودا کهنترین کتاب آریایی است و پیشینهای بین ۳۰ تا ۷۰ قرن دارد و آریاییان هند و ایرانی آن را دستور زندگی خود میدانستهاند. از سوی دیگر ریگ ودا مجموعه ۱۰۲۸ سرود دینی و کهنترین کتاب آیین هندوان آریایی است. اوستا نیز ریشهای حدودا ۳۰قرنی دارد و آریاییهای ایرانی آن را کتاب مقدس خود میدانستهاند. مقایسه این سه کتاب بیانگر مشترکات و پیوندهای کهن ایرانیان و هندیان است.
پیوند تاریخی میان دو ملت در طول تاریخ با همه فرازونشیبها حفظ شده بود و در دوران صفوی که هندیان همه پارسیگو و پارسیستا بودند، به اوج رسید اما با نقشههای استعمار انگلیس این پیوند دچار سستی شد. رودشو هند که با بودجهای حدود دو میلیارد تومان از طرف دولت برگزار خواهد شد، با پیشبینی اجرای هفت برنامه و با هدف افزایش چشمگیر ورودی گردشگران هندی به ایران برنامهریزی شده است. مسئولان دولتی میگویند از میان کشورهایی که ایران روادید گردشگری خود را با آنها لغو کرده، هند، کویت، عربستان، بحرین و امارات بیشترین رشد مثبت را داشتهاند. تا همینجا هم هندیها بیشترین رشد را در آمار ورودی داشتهاند و البته این طبیعی است؛ چراکه علاقه مسلمانان بهخصوص شیعیان هند به گردشگری زیارت، اشتراکات زبانی و تاریخ و فرهنگ ایران کهن به خودی خود از عواملی است که به افزایش گردشگران هندی در ایران منجر شده است.اما این میزان حتما قابلیت افزایش چشمگیرتر را خواهد داشت. ایران و هند فرهنگی بههمپیوسته با سابقهای بیش از ۳۰۰۰ سال، اساطیر و داستانهای مشترک و زبانهای رسمی، دارای ریشه مشترک و سابقه تاریخی حضور ایرانیان در هند بهعنوان نخبگان فرهنگی و هندیان در ایران بهعنوان تاجران فعال باعث شده این دو کشور همه ظرفیتهای لازم برای پیوندهای عمیق فرهنگی و رفتوآمد مدام شهروندان خود را داشته باشند.
سینما؛ جادوی همیشه
همین امروز هندیان زیادی هستند که به زبان و ادبیات فارسی مسلط هستند یا به آن شدیدا علاقه دارند. علاوه بر آن پارسایان هند که ایران را خانه کهن خود میدانند، همواره مشتاق دیدار ایران بوده و هستند. زبان و ادبیات فارسی و آثار تاریخی کهن ایران را باید در کنار جاذبههای طبیعی و تفرجگاههای زیبا و طبیعت چهارفصل آن در برنامهریزیهای گردشگری دید.پروژههای فرهنگی میان ایران و هند نیاز به نگاهی راهبردی و بلندمدت دارد. اگرچه رسیدن به اهداف کوتاهمدت هم در این زمینه اهمیت دارد اما جنس ارتباط این دو کشور ماهیتی کاملا فرهنگی دارد و فرهنگ، زمانبر است و برنامهریزی طولانیمدت میطلبد.تکرار تجربه چهرههای شاخص فضای مجازی و بلاگرهای سفر در خصوص هند میتواند یکی از راهکارهای جلب و جذب دوستداران سفر به ایران باشد اما در این میان میتوان از ظرفیت چهرههای فرهنگی و هنری، بهخصوص بازیگران سینما و هنرمندان موسیقی هند هم میتوان استفاده برد.
بسیاری از آنان که مسلمان هستندو چهرههای مشهوری در عالم هنر بهخصوص سینما، میتوانند به دعوت مجامع هنری و فرهنگی ایران به کشورمان سفر کنند.علاوه بر آن پیشبینی برنامههای ادبی و هنری مشترک میتواند در ترغیب هنرمندان هندی برای سفر به ایران تأثیرگذار باشد.در این میان نباید از ظرفیت سینما در این زمینه غفلت کرد. سینمای ایران و هند با وجود زمینههای مشترک و داستانهای بسیار حتی در متون کهنی چون شاهنامه نتوانستهاند جز دو فیلم ضعیف، فیلم مشترکی با هم تولید کنند. ارتباط چندانی میان سینمای دو کشور نیست و با وجود ظرفیت بزرگ سینمای هند، ایرانیان چندان در این زمینه عزمی نداشتهاند.
به نظر میرسد در این زمینه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید ورود جدیتری داشته باشد. وزیر پیشنهادی فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت جدید مانند وزیر قبلی و بر اساس تکالیف قانونی از جمله ماده ۷۶ قانون برنامه توسعه، رونق اقتصاد فرهنگ و صادرات فرهنگی را بخشی از برنامههای خود اعلام کرده است. از سوی دیگر توسعه گردشگری با نگاه به منطقه و آسیا هم جزو سیاستهای کلان گردشگری کشور است و میتوان با ایجاد همافزایی و کار مشترک وزارتخانههای فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی و گردشگری در دولت چهاردهم، تولیدات مشترک با کشورهایی نظیر هند را برای نشاندادن تصویر واقعی ایران امروز و یادآوری ریشههای مشترک به مردم منطقه فعال کرد و از این طریق هم به اقتصاد هنر کمک کرد و هم زمینههای بلندمدت را برای گردشگری فراهم آورد.
همهچیز پول نیست
تمرکز بر کشورهای منطقه، آسیای جنوب شرقی و در مراحل بعدی کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی و تعریف پروژههای گردشگری مشترک با استفاده از فناوریهای جدید ونقش مهم فضای مجازی در ایجاد اشتیاق به سفر بر همین اساس بوده است؛ امری که به اذعان سازمان ملل باعث رشد ۵۰درصدی ورود گردشگر با ورود حدود شش میلیون گردشگر خارجی به ایران در سال ۲۰۲۳ و صعود ششپلهای ایران در ردهبندی جهانی شده و براساس آمارهای رسمی۷۰ درصد گردشگران ورودی به ایران را شهروندان کشورهایی تشکیل میدهند که برای ورود به کشور به روادید نیاز ندارند. البته باید به یاد داشت که هدفگذاری برنامه پنجساله هفتم توسعه، میزبانی از ۱۵میلیون گردشگر خارجی است که تا رسیدن به این هدف راه طولانی در پیش داریم.
اما باید یک نکته مهم را هم در این برنامهریزیها مورد توجه قرار داد و آن اینکه گردشگری را بخشی از دیپلماسی فرهنگی و پروژه بزرگ تمدنی خود بدانیم و فقط به میزان ورودی ارز و تغییر شاخصهای اقتصادی بسنده نکنیم. اگر با این نگاه به گردشگری بنگریم، گردشگری در منطقه و ایجاد پیوند وهمبستگی میان ایرانیان ومردم کشورهای جنوب، میتواند سرمایهگذاری بزرگ در تغییر تصویرایران درجهان باشد.به همین دلیل دربرنامهریزیهای گردشگری حتما نیازاستکه چهرههایفرهنگی،دانشمندان و نظریهپردازان آگاه به وضعیت تاریخی ایران و منطقه هم حضور داشته باشند و همهچیز به درخواست و نیاز شرکتهای گردشگری و تورهای مسافربری موکول نشود.
میراث فرهنگی ایران را به دنیا بشناسانیم
واقعیت این است که گردشگرانی که به ایران میآیند، عمدتا گردشگران فرهنگی هستند، اگرچه نباید از نقش مهم گردشگری سلامت و طبیعتگردی در سرزمین چهارفصل و متنوع ایران چشم پوشید. گردشگری طبیعت، بهخصوص برای گردشگران عرب منطقه دارای جذابیت زیادی است و ایران روی آنها حساب ویژهای باز کرده است. گردشگری سلامت ایران هم برای بسیاری از ساکنان منطقه غرب آسیا جذابیتهای ویژهای دارد که باید با همکاری میان وزارتخانههای بهداشت و گردشگری، رقبای جدید بهمیدانآمده را شناخت و سعی کرد از آنان عقب نماند اما باید به یاد داشت ایران علاوه بر همه اینها کشوری است با پیشینه تاریخی کهن که مشاهده آثار و میراث فرهنگی ایران، در صورت معرفی درست در رسانههای بینالمللی و در شبکههای اجتماعی میتواند به آرزویی برای مردم بسیاری از کشورهای جهان تبدیل شود. میراث جهانی ثبتشده ایران شامل ۲۸ مورد از مکانهای تاریخی ــ فرهنگی و طبیعی است که این فهرست شامل ۲۶ مورد از میراث فرهنگی و دو اثر میراث طبیعی است.
ویژگی منحصربهفرد آثار ثبتشده ایران در میراث جهانی این است که شامل مناطق مختلف کشور میشود و در شمال، جنوب، غرب و شرق این سرزمین میتوان برای تورهای متنوع سفر و بازدید از این آثار برنامهریزی کرد. برای مثال مجموعه تاریخی گنبد سلطانیه در زنجان، هگمتانه در همدان و سنگنوشتههای بیستون و چشمانداز فرهنگی اورامانات در یک مسیر قرار دارند. مسافرانی که به شمال غرب ایران بروند، میتوانند تخت سلیمان، مجموعه آثار رهبانی ارامنه ایران، مجموعه تاریخی بازار تبریز و آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی را ببینند. یا در مسیری دیگر در جنوب غرب ایران، تخت جمشید، چشمانداز باستانشناسی ساسانی منطقه فارس شامل ۹ اثر تاریخی، پاسارگاد، چغازنبیل و شهر تاریخی شوش و سازههای آبی شوشتر قرار دارند. در مسیر جنوب شرق ایران میتوان از آثار مهمی چون چشمانداز فرهنگی ارگ بم، چشمانداز فرهنگی میمند، دشت لوت و شهر سوخته نام برد. در مرکز ایران کاخ گلستان، شهر تاریخی یزد و میدان نقش جهان اصفهان را هم میتوانند ببینند. ضمن اینکه برخی آثار ثبتشده ایران مانند راهآهن مرکزی، قناتهای تاریخی، کاروانسراها، جنگلهای هیرکانی و باغ ایرانی در سراسر کشور پراکندهاند.
به یاد داشته باشیم هنوز پروندههای بسیاری از ایران در فهرست یونسکو ثبت نشدهاند و در فهرست آزمایشی قرار دارند که تبلیغ برای آنها میتواند در ثبت جهانیشان مؤثر باشد؛ پروندههایی چون حرم مطهر رضوی، دماوند، درختان کهنسال ایران، مجموعه پلهای تاریخی، گنبدهای نمکی ایران، مجموعه تاریخی قصر شیرین، نقش رستم، نقش رجب، تپه سیلک و محور تاریخی ــ فرهنگی فینسیلک کاشان، طاقبستان، معبد آناهیتا، بندر تاریخی سیراف، ابیانه، بسطام و خرقان، بافت تاریخی دامغان، مسجد کبود، چشمانداز فرهنگی توس، ماسوله، چشمانداز فرهنگی الموت، جیرفت، غار علیصدر، چشمانداز طبیعی ــ تاریخی ایذه، دانشگاه تهران، کلیسای وانک، خیابان ولیعصر تهران، آرامگاه شیخ احمد جامی و...؛ هرکدام ازاین آثار ثروتی بزرگ وگنجی دستنخورده در ایران است که میتوان ازحضور پرشمارگردشگران درایران ازآنان درآمدی بسیار حاصل کرد.این تنوع فرهنگی و تاریخی بهخصوص برای ساکنان حوزه تمدنی و فرهنگی اسلامی و همسایگان ایران جذابیت ویژهای دارد؛ چراکه آنان در ناخودآگاه خود با این زیست تاریخی احساس مشترکی دارند .
تصویر مثبت ایران به کمک فرهنگ و هنر
۱- برندسازی ملی بخشی از قدرت نرم و از حوزههای دیپلماسی عمومی است
۲- شکستهشدن انحصار رسانهای فرصت خوبی برای تصویرسازی مثبت از ایران ایجاد کرده
۳- دعوت از فعالان فضای مجازی برای سفر به ایران در دولت چهاردهم نیز باید ادامه یابد
۴- برگزاری رودشوهای معرفی ایران نتایج ملموسی برای افزایش گردشگر به کشور دارد
۵- گردشگری یکی از بهترین راههای معرفی برند ایران به جهان است
۶- کشورهای همسایه و منطقه هدف اول گردشگری ایران در سالهای اخیر بودهاند
۷- هند یکی از مهمترین کشورها برای مراودات فرهنگی است
۸- نباید از نقش سینما در نشاندادن تصویر مثبت از کشور غافل شد
۹- گردشگری فرهنگی در ایران ظرفیت فراوانی برای جذب مردم منطقه دارد.
۱۰- میراث فرهنگی ثبتشده و ثبتنشده ایران ظرفیت فراوانی برای جذب گردشگر دارد
منبع: روزنامه جام جم
12090301