هالووین بازی به سبک ایرانیها!

باشگاه خبرنگاران جوان - اگر سری به فضای مجازی در روزهای نزدیک به هالووین زده باشید، حتماً آگهیهای رنگارنگی از «جشنهای اختصاصی»، «پارتیهای نقابدار»، و «تمهای ترسناک» دیدهاید. کافهها و رستورانهای متعددی در تهران و شهرهای بزرگ، امسال به استقبال این مناسبت رفتند؛ اما نکتهی قابلتوجه، نه تعداد این برنامهها، بلکه هزینهی حضور در آنها بود.
بلیت ورود به بعضی از این جشنها از حدود ۵۰۰ هزار تومان شروع میشد؛ درحالیکه بسیاری از برنامهها رقمهایی بالاتر از دو تا پنج میلیون تومان را برای هر نفر اعلام کرده بودند. در بعضی سالنها که با عنوان «ویژهبرنامه لوکس هالووین» برگزار شدند، هزینهها حتی تا ۱۰ میلیون تومان هم میرسید. این رقمها شامل دکور ویژه، موسیقی زنده، شام، عکاسی اختصاصی و گاهی «هدیهی تمدار» برای مهمانها بود.
لباس و آرایش خاص که باعث متمایز شدن این جشن با دیگر مناسبتها میشود، از اهمیت زیادی برخورداره. به طوری که اگر شما خودتان را به شکل عجیبی درنیاورده باشید، حتما عجیبتر از آدمهایی هستین که خودشان را تبدیل به یک شخصیت عجیب و ترسناک کردهاند. به همین دلیل، برای لباس و آرایش توجه و هزینههای عجیب غریبی میشود. سالنهای گریم و آرایشگاهها بستههای مخصوص هالووین ارائه میکردند که از چندصد هزار تومان تا چند میلیون تومان قیمت داشتند و فروشگاههای لباس، ماسکها و اکسسوریهای وارداتی را با نرخهای دلاری به فروش میرساندند.
هر سال با نزدیک شدن به روزهای پایانی اکتبر، فضای شهر و شبکههای اجتماعی در ایران مطابق با کشورهای خارجی تغییر میکند. کافهها با کدوهای نارنجی، شمعهای مختلف، روحهای سرگردان و... تزئین میشوند، لباسهای سیاه و نقابهای ترسناک در ویترین مغازهها دیده میشود و برخی از جوانان با اشتیاق از «جشن هالووین» حرف میزنند. حتی اگر هیچ نسبتی با این جشن نداشته باشیم، بعید است که از تصاویرش در فضای مجازی در امان بمانیم. هالووین در ایران، حالا دیگر فقط یک مناسبت فرنگی نیست؛ به نوعی جشن مد روز بدل شده است. اما سؤال این است: چرا ما تا این اندازه به استقبال چنین آیینهایی میرویم؟
در ظاهر، پاسخ ساده است؛ دلمان شادی میخواهد. نسل جوان، به دنبال بهانهای برای خندیدن، دورهمی و هیجان است. هالووین هم فرصتی شده است برای همین تجربهی جمعی، برای بیرون زدن از روزمرگی . البته این را هم باید گفت، هر جشنی که بتواند مردم را شاد کند، در ذات خود میتواند اتفاق خوبی باشد.
اما مشکل از جایی شروع میشود که این شادیِ وارداتی تبدیل به نوعی مصرف فرهنگیِ بیفکر میشود. یعنی بدون آنکه فلسفه، تاریخ یا معنای پشتِ این آیین را بدانیم، تنها به ظاهر آن دل میبندیم. به دکورهای ترسناک، لباسهای خاص و چند عکس که در اینستاگرام منتشر شود و نشان دهد که ما از این غافله عقب نیسیتیم. در چنین وضعیتی، ما بهجای تجربهی واقعی شادی، صرفا در حال دویدن هستیم تا خودمان را شاد نشان دهیم و تصویری از شادی را بازتولید کنیم. تصویری که متعلق به دیگری است. یکی از بازیگران جدی این مسیر، بلاگرهای فضای مجازی هستند. بلاگرهایی که با برگزاری مراسم و خرج کردن برای این نوع جشنها، مستقیم روی فرهنگ و سطح انتظارات مردم تاثیر گذاشتند. تا جایی که اگر یکی از میان این بلاگرها خلاف جریان اصلی شنا کند، توسط دنبالکنندههایش متهم میشود که تو چرا جشن نگرفتهای؟!
یکی از موضوعات مهم این است که مردمی که این مراسم را برای جشن گرفتن انتخاب کردند، دربارهی آن بدانند و پاسخی به سوال «چرا هالووین را جشن میگیرند؟» داشته باشند. هالووین، در اصل، جشنی است با ریشههای کهن در فرهنگ سلتیک و مسیحی؛ روزی برای یادبود رفتگان، برای مواجهه با ترس و مرگ. اما در نسخهی امروزی، بهویژه در شکل رسانهایاش، به یک نمایش تجاری و سرگرمکننده تبدیل شده است؛ فرصتی برای فروش لباس و شکلات و عکسهای رنگی. رشد و پاگرفتن همچین جشنی، در فضای جامعهی خومان موضوع عجیبی نیست. چراکه بستر جامعهی که کمتر شادی دسته جمعی را به خودش دیده و از نبود برنامهریزیهای فرهنگی درست رنج میبرد، به سراغ هالووین میرود و اینطوری حس شادیاش را دریافت میکند. اما اینجا سوالی مطرح میشود؛ چرا از فرهنگها و جشنهای دیگر استفاده نمیکنیم؟ مراسمهایی که در آنها هم شادی با مدل خودش برگزار میشود.
با این حال، نباید فراموش کرد که ما خودمان فرهنگی غنی از آیینها و جشنهای شاد داریم. از مهرگان و یلدا گرفته تا چهارشنبهسوری، از نوروز تا سده، هرکدام از این جشنها در دل خود فلسفهای عمیق و پیوندی انسانی دارند. این جشنها نهفقط برای خندیدن، بلکه برای یادآوریِ معناهای مشترک زندگی طراحی شدهاند. مثلاً در شب یلدا، گرد هم میآییم تا بلندترین شب سال را با دورهمی، شعر و شادی روشن کنیم؛ در چهارشنبهسوری، از روی آتش میپردیم تا از دل خاکستر، امیدی تازه بسازیم. در واقع، در سنت ایرانی، شادی همواره با معنا همراه است؛ نه صرفاً با هیجان زودگذر.
اما چرا این آیینها، با وجود غنای فرهنگی، دیگر به اندازهی هالووین برای نسل جوان جذاب نیستند؟
شاید پاسخ را باید در نحوهی اجرای شادی جستوجو کرد. ما نتوانستهایم آیینهای خودمان را بهروز کنیم، به زبان امروز بازگردانیم و از آنها تجربهای تازه بسازیم. وقتی یلدا به یک مراسم خانوادگی تکراری تبدیل میشود یا چهارشنبهسوری با ترقه و دود گره میخورد، طبیعی است که نسل جدید در جستوجوی تجربهای تازه، به سراغ جشنهای دیگر برود. از طرفی دیگر، افراد باید خودشان را جزوی از آن مراسم بدانند. یعنی از آماده شدنشان تا کارهایی که قرار است انجام بدهند، همه جزوی از فرایند مراسم و جشن باشد.
هالووین در چنین خلأیی رشد میکند؛ افراد در آن آزادی عمل دارند تا خودشان را با خلاقیت به هرچیزی تبدیل کنند. چیزی که در بسیاری از جشنهای رسمی ما کمرنگ شده است. اما این بهانه برای شادی، وقتی بدون آگاهی و فقط از سر مدگرایی انجام میشود، کمکم به نوعی بیریشگی فرهنگی تبدیل میگردد. ما در ظاهر خوشحالیم، اما در عمق، در حال وام گرفتن حس شادی از فرهنگی هستیم که به آن تعلق نداریم.
اما گفتنی است که این پدیده، تنها در ایران در حال رشد نیست. بسیاری از جوامع در مواجهه با جهانی شدن و رسانههای بینالمللی، به سمت نوعی یکسانسازی فرهنگی کشیده شدهاند. اما کشورهایی که توانستهاند در عین تعامل با جهان، هویت خود را حفظ کنند، دقیقاً همانهایی هستند که آیینها و نمادهای بومیشان را بازآفرینی کردهاند. راهکاری که در ایران با کمی خلاقیت میتواند کمک زیادی بازآفرینی شادیهای ایرانی شود. شادی وارداتی لزوما اتفاق بدی نیست، اما بهتر است مکمل باشد نه جایگزین. میتوانیم از خلاقیت در جشنهای ایرانی بهره ببریم؛ شادی اگر از دل مردم و فرهنگ برخیزد، ماندگار و سازنده است؛ اما اگر از بیرون و صرفاً برای تقلید وارد شود، زود میآید و زود میرود.
امسال، شاید بیش از هر سال، تصاویر جشن هالووین در فضای مجازی دیده شد. این استقبال، اگرچه نشانهی نیاز مردم به شادی است، اما درعینحال باید ما را به فکر فرو ببرد: چرا ما برای شاد بودن، همیشه بهانهای بیرونی میخواهیم؟ چرا شادی را از خودمان نمیسازیم؟
شاید وقت آن رسیده که جشن را از تقلید، به خلاقیت تبدیل کنیم. اگر قرار است ماسکی به چهره بزنیم، کاش ماسکِ غم را برداریم و شادی را در همان چیزهایی پیدا کنیم که از آنِ ماست؛ در شعر، موسیقی، دوستی و لحظههای سادهای که باهزینههای کمتری میتوانند به زندگی رنگ بدهند.
منبع: فرهیختگان
12239233
مهمترین اخبار وبگردی











