گوناگون 17:04 - 01 شهریور 1396
همشهری دو - مهدی طوسی:آن عاشق آب زرشک، آن یک دانه پزشک، آن منظم در زمینه کار و خواب، آن متخصص مغز و اعصاب،

تذکره شیخ الاطباء پروفسور، مجید سمیعی- حفظه‌الله- !

آن به موها مخالف زدن ژل، آن صاحب بیمارستانی در شهر «هانوفر»، آن قیچی و چاقو به‌دست مَشت، آن بزرگ‌شده در شهر «رشت»، آن عاشق بابا و مامان، آن در جوانی عازم «آلمان»، آن لایق خوردن آب از قمقمه، آن رئیس بین‌المللی «قاعده جمجمه»، آن عاشق شستن لباس توی تَشت، آن صاحب کلید طلایی «رشت»، آن مخالف کشیدن و گرفتن چک، آن صاحب نشان لیاقت درجه یک، آن دوستدار شنیدن جملات پر نغز، آن لایق جراحی مغز، آن علاقه‌مند به قایق بادی، آن بیننده داربی در استادیوم آزادی، آنکه علاقه‌مند کارتون پت و مته، آنکه معتقد است جراجی مغز بی‌نهایته، آن عاشق سوار شدن روی خر، آن صاحب یک دختر و یک پسر، آن لایق قدم زدن در شب‌های لاله زار، آن ‌مشهورتر از پروفسور بالتازار، آن فارغ از هر نوع غصه و غمی، آن مهمان برنامه «دور همی»، آن جراحی‌کننده مغز به آنی، آن صاحب عکس با دکتر روحانی، آن عاشق ساختن صندلی با چوب، آن صاحب اعصاب و روان عالی و خوب، آن عاشق خریدن کله پاچه از دل و جان، آن یگانه مغز و اعصابی شیک و مامان، آن عاشق بازی حسین رفیعی، شیخ پروفسور مجید سمیعی- حفظه‌الله-! از اوتاد و گنده‌های جراحی مغز و اعصاب بود و نیمه‌شب‌ها امکان نداشت بیدار باشد و خواب بود و کت و شلوار پوشیدن برای او باب بود و با این همه شلوار جین می‌پوشید- رحمت خدا بر هُو باد - !

نقل است که روزی در کله‌پزی عیان همی بشد. پس مریدی از جمع مریدان او را به خوراک مغز دعوت همی نمودی. چون شیخ مجید مغز گوسفند بدیدی پس فی‌الفور تیزی بگرفتی و پنسی بستاندی و قیچی در بیاوردی و مغز گوسفند را جراحی همی بکردی! پس بگفتی: خانواده بیمار لطفاً! در میان تحیِِِِِر همگان، مریدکی، خویش را دودمان گوسفند معرفی همی‌نمود! پس شیخ مجید- الهی فداش- ! بفرمودی: نگران نباشید که بیمارتان مغز پخته‌ای را صاحب است- فدای تیغ جراحیش- !

شیخ میرزا هوشنگ خان ابتهاج- کثرالله اشعارهم-! که از خاندان و دودمان سمیعی بودی را بپرسیدند: شیخ مجید را علاقه به جمجمه‌شناسی تا چه حد باشد؟ پس شیخ هوشنگ بر سبیل غرور بفرمودی: علاقه او را به جمجمه از عنفوان نوجوانی و زمانی که در جمجمه انسانی نان تیلیت کرده بود و آبگوشت میل بفرمود به کثرت یافتم!

روزی در جمع مریدان، مریدی او را بگفت: یا شیخ مجید! پس فرار مغزها را چگونه تعریف همی بکنی؟ پس شیخ- حفظه‌الله-! بفرمود: عجبا و حیرتا از این فرار مغزها! فرار مغزها امری کسالت‌بار و ملال‌آور همی باشد. آن هم‌ زمانی که خسته‌ای و کوفته‌ای و می‌خواهی به سرعت، عمل مغز را به پایان برسانی اما مغز بیمار به یمین و یسار جمجمه فرار همی‌ کند و اجازه دقت در جراحی را از تو همی رباید- یغفرالله ذنوبه-!

و هم او را بگفتند: چگونه غذایی را دوست همی بداری؟ که پاسخ شنیدند: غذای مغزپخت- الهی فدای سلیقه غذاییش!

نقل است که چون از دنیا برفت روی سنگ قبرش چونین نگاشتند: در اینجا مردی آرمیده که آرزویش این بود که خودش مغز خودش را جراحی کند؛ اما آرزو به دل ما دق کرد و از دنیا رفت- رحمه‌الله‌علیه-!


9382218
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است