گوناگون 05:30 - 04 آبان 1395
سید‌سروش طباطبایی‌پور:کامیار، رفیق شش‌ساله‌ی من است. از کلاس سوم دبستان با هم هستیم و جانمان برای هم در می‌رود. دو‌سال پیش، اواسط سال، هی مریض می‌شد و مدرسه نمی‌آمد.

رشته‌ی نمایش در چند پرده

به بهانه‌ی عقب‌نماندن او در درس و مشق، چپ‌و‌راست، خانه‌ی آن‌ها بودم و او را در درس‌ها کمک می‌کردم. تا این‌که... روزهای سخت‌ در زندگی کامیار همه را غافل‌گیر کرد؛ حتی خودش را... شیمی‌درمانی... ریختن پاییزی موهای طلایی‌اش و...

از همان سال‌های دبستان دلش می‌خواست خلبان هواپیمای مسافربری شود و دور دنیا سفر کند؛ اما حالا دکترها گفته‌اند شاید نتواند! اما من دلم می‌خواهد کامیار عزیزم  را به کامش برسانم... باید او را به زندگی امیدوار کنم؛ او باید خلبان شود؛ حتی شده در خیال!

 

  • قدم اول!

با بچه‌ها تصمیم گرفتیم یک گروه نمایش تشکیل دهیم و کامیار، نقش خلبان داستان را بازی کند. بچه‌ها با کله قبول کردند! آقای مرادی، معلم ادبیات هم کمکمان می‌کرد؛ به‌خصوص وقتی که فهمید هدف اصلی‌مان چیست. تازه، او رشته‌ی «نمایش» هم خوانده بود و در این کار تجربه داشت.

چند روزی من و بچه‌ها، نمایش‌نامه‌های کتاب‌خانه را زیر و رو کردیم. اما نقش اول هیچ‌کدام از آن‌ها یک خلبان نبود. تا‌ این‌که سعید، پیشنهاد کتاب شازده کوچولو را داد؛ خود خودش بود؛ کامیار، بازیگر نقش خلبان می‌شد و به آرزویش می‌رسید! اما شازده‌کوچولو کتاب بود، نه نمایش‌نامه!

با غصه موضوع را با آقای مرادی مطرح کردم. او گفت: «باز به مشکل برخوردی و درهم شدی؟ این کار به عهده‌ی من! من داستان را تبدیل به نمایش‌نامه می‌کنم و تحویل شما می‌دهم. اما تو و گروه هم باید قول بدهید حسابی تمرین کنید. تا روز جشن پایان سال چیزی نمانده و نمایش، باید به‌خوبی برگزار شود.»

 

  • پرواز به دنیای آرزوها

پس از آماده‌شدن متن نمایش‌نامه، آقای مرادی به‌عنوان کارگردان، نقش‌ها را تعیین کرد. کامیار که خلبان بود؛ من، شازده‌کوچولو و  سعید، روباه!

احساس می‌کردم روحیه‌ی کامیار بهتر شده و  با بیماری‌اش دارد دوست می‌شود. روزهای تمرین، کامیار ماجرا را حسابی جدی گرفته بود و در نقشش، غرق می‌شد.

اما بخش جذاب ماجرا، آقای مرادی بود. او از پس همه‌ی کارهای نمایش بر می‌آمد؛ آن هم به شکلی کاملاً علمی. نمایش‌نامه را که خودش از روی کتاب شازده‌کوچولو نوشته بود؛ در بازیگری هم مهارت داشت، کارگردان نمایش هم بود و صحنه را هم خودش طراحی کرده بود.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

 

  • خواندن... دیدن!

حدود دوماه تمرین کردیم و کامیار، با وجود بیماری و جلسه‌های شیمی‌درمانی، پابه‌پای ما پیش می‌آمد. اتفاق عجیب این بود که انگار نمایش، حسابی دل او را برده بود و علاقه به خلبانی روز‌به‌روز برایش کم‌رنگ‌تر می‌شد.

این موضوع را از تغییر برنامه‌ی مطالعاتی‌اش فهمیدم. آخرتا همین چندماه پیش، اتاقش پر از مجله‌های هوا، فضا بود؛ اما حالا نمایش‌نامه می‌خواند و رمان!

به‌خصوص جذب گرایش ادبیات نمایشی شده بود. آخر شنیده بود که اگر تا دیروز، کتاب‌خواندن برای کسی یک تفنن بوده، اما حالا برای هنرجوی رشته‌ی نمایش، یک اصل به‌حساب می‌آید.

یا این‌که اگر برای همه، تماشای فیلم و تئاتر، برنامه‌ی اوقات فراغتشان است، برای هنرجوی رشته‌ی نمایش، مهم‌ترین برنامه‌ی زندگی‌اش به‌شمار می‌آید.

او عاشق کار گروهی هم شده بود و در این رشته، کار گروهی غوغا می‌کرد.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

 

  • معجزه‌ی تئاتر

تا دیر نشده خبرهای خوب را به شما بدهم که حسابی ذوق‌زده شوید. اول این‌که نمایش شازده‌کوچولو، در سالن نمایش دبیرستان ما به روی صحنه رفت و حسابی کولاک کرد. اما در آخرین صحنه‌ی نمایش، یک اتفاق، همه را بهت‌زده کرد.

نمایش به آن‌جا رسید که آقای خلبان یا همان کامیار خودمان، باید در سکوت مطلق، به آسمان خیره می‌شد و ناپدید‌شدن شازده‌کوچولو را تماشا می‌کرد.

اما یک‌هو، بغض کامیار ترکید و به سمت تماشاچی‌ها برگشت و گفت: «من... من از خدای خوب ممنون هستم! من... من از این نمایش متشکرم که مرا به زندگی برگرداند! دیروز، در آخرین آزمایش، پزشک‌ها در نهایت ناباوری به من و خانواده‌ام اعلام‌کردند که غول سرطان، از بدن من به‌طرف آسمان‌ها رفته است...»

سالن در حال انفجار بود، صدا به صدا نمی‌رسید؛ اشک امان خیلی‌ها را بریده بود. بچه‌ها نمایش شازده‌کوچولو را فراموش کرده بودند و به داستان واقعی‌تری نگاه می‌کردند؛ به داستانی به اسم معجزه‌ی نمایش!

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

 

  • صدای آزادی!

آقای مرادی درباره‌ی تاریخ این رشته گفت: «ریشه‌ی نمایش‌های امروزی دنیا را باید در آیین‌های کهن هزاران‌سال پیش جست‌و‌جو کرد. البته نمایش‌ یا درام در یونان باستان متولد شد و شاید ارسطو، اولین کسی بود که با توجه به آثار گذشتگان، قوانین نمایش و نمایش‌نامه ‌نویسی را تنظیم و تدوین کرد.

ریشه‌ی نمایش در ایران هم به آیین‌های کهن ما برمی‌گردد. از نمایش‌های قبل از اسلام مدارک چندانی در دست نیست؛ اما نمایش در ایران، پس از اسلام شکل جدی‌تری به‌خود گرفت؛ نمایش‌هایی مثل میرنوروزی، تعزیه و...

در ایران اولین نمایش‌نامه‌ها هم با ترجمه‌ی آثار بزرگانی مثل شکسپیر نوشته شد و روی صحنه رفت. البته هنرمندانی هم بودند که به‌خصوص در دوره‌ی مشروطه و پس از آن، به نوشتن نمایش‌نامه و اجرای آن روی صحنه پرداختند. نمایش‌هایی که معمولاً امکان انتقال مفاهیم عمیقی را مثل آزادی، وطن، دین و... به عموم مردم می‌داد.»

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

آشنایی با رشته‌ی نمایش

 

  • نمایش...! پنج حرف! پنج گرایش

یک‌بار بعد از تمرین، در سالن مدرسه گفتم: «آقا، همه‌ی این‌ مهارت‌ها را در دانشگاه به شما یاد دادند؟»

- راستش را بخواهی نه! رشته‌ی نمایش هم مثل بقیه‌ی رشته‌هاست؛ یعنی اگر دانشجو، علاقه‌مند و پرتلاش باشد می‌تواند آموخته‌های دانشگاهی‌اش را گسترش دهد و در آن رشته موفق شود. در دانشگاه به ما اصول اولیه را یاد می‌دهند و این خود دانشجو است که باید بقیه‌ی دانش را بجوید؛ حتی اگر زیر زمین باشد!

 

  • ادبیات نمایشی

 رشته‌ی نمایش در دانشگاه، پنج گرایش دارد. البته خیلی از درس‌های این گرایش‌ها، مشترک است؛ مثل تاریخ‌ نمایش‌، جامعه‌شناسی‌، آشنایی‌ با ادبیات‌ کهن‌ ایران‌ و جهان و...‌ اما تفاوت‌هایی هم میان آن‌ها وجود دارد.

یکی از این گرایش‌ها «ادبیات نمایشی» است که گرایش من هم هست. در این گرایش به ما آموزش می‌دهند که چه‌طور یک داستان را برای اجرای روی صحنه‌ی تئاتر، آماده و تنظیم کنیم. بررسی آثار نمایشی جهان هم یکی از بخش‌هایی است که باید مطالعه کنیم.

 

  • کارگردانی

 گرایش بعدی، کارگردانی است. از انتخاب بازیگرگرفته تا تمرین‌دادن و نظارت بر نمایش، به‌عهده‌ی کارگردان است. در این گرایش درس‌هایی مثل اصول کارگردانی، تحلیل نمایش و حتی موسیقی صحنه هم وجود دارد.

 

  • بازیگری

بازیگر، یعنی کسی که ابعاد مختلف یک شخصیت را کشف می‌کند و آن را به‌شکلی باور‌پذیر، به بیننده منتقل می‌کند. از درس‌های مهم این رشته می‌توان به کارگاه‌های بازیگری، شخصیت‌شناسی، فن بیان، سبک‌ها و شیوه های اجرا و... اشاره کرد.

 

  • صحنه‌آرایی

یک طراح صحنه باید بتواند حس کلی نماش را با طراحی دکور مناسب به مخاطب منتقل کند. حتی نورپرداز، طراح لباس و چهره‌پرداز هم زیر نظر او کار می‌کنند. طراحی و نقاشی، شناخت مواد، کارگاه ساخت دکور و... هم از درسی‌های اصلی این گرایش است.

 

  • نمایش عروسکی

نمایش عروسکی یکی از قدیمی‌ترین انواع نمایش‌هاست. این رشته هم برای دانشجویان، جذابیت‌های ویژه‌ای دارد. بچه‌های این رشته در کارگاه‌های عروسک‌سازی و عروسک‌گردانی کلی کیف می‌کنند. موسیقی در نمایش عروسکی، آشنایی با ادبیات کودک و... از درس‌های اختصاصی این گرایش است.

 

  • بازارکار در رشته‌ی نمایش

1. کارگردان نمایش، تلویزیون و سینما

2. کارشناس نمایش در مراکز فرهنگی‌هنری دولتی  مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما و...

3. بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون

4. طراح صحنه و...

5. نمایش‌نامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس، منتقد و...



قدم‌به‌قدم تا رشته‌ی نمایش

دوچرخه شماره ۸۵۰

 

   آزمون کنکور سراسری در این رشته به شکل نیمه‌متمرکز انجام می‌شود. یعنی هنرجو پس از شرکت در آزمون کتبی و اعلام قبولی چندبرابر ظرفیت، باید در آزمون عملی هم شرکت کند.

   بچه‌های رشته‌ی ریاضی، تجربی و علوم انسانی هم نگران نباشند. آن‌ها هم می‌توانند با شرکت در کنکور هنر، در رشته‌ی نمایش ادامه‌ی تحصیل بدهند.

 

دوچرخه شماره ۸۵۰

 

سپاس!

از خانم مینا صیادی، کارشناس رشته‌ی «ادبیات نمایشی» تشکر می‌کنیم که ما را در تهیه‌ی این مطلب، صمیمانه یاری کرد.


8246310
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است