از میان حروف، علاقهی ویژهای به حرف «ر» دارند؛ چون زودبازده است و خوب خودش را در کلام نشان میدهد (شیوهی بیان R در زبان انگلیسی، تفاوت آشکاری با گویش «ر» در زبان فارسی دارد).
قسمت طنز ماجرا اینجاست که چون معمولاً انگلیسی را هم عمیقاً نیاموختهاند و از آواشناسی آن بیخبرند، در یک واژه، حرفی را به سبک انگلیسیزبانان، و حرفی بعدی را بر اساس زبان مادری بیان میکنند.
فردوسی را هم دوست دارند!
بخش شگفتانگیز دیگر ماجرا فردوسیپرستی، ملیگرایی افراطی و عربیستیزی این افراد است. اگر آن حکیم خردمند موجب جاودانگی زبان فارسی و هویت ملی ایرانیان شد، اینان مقلدانه و کورکورانه تیشه بر ریشهی آن میزنند و نابودش میسازند.
این گروه، میخواهند «روشنفکر» بنمایند، و چون به قول علامهی طباطبایی (ره) انسان مشتاق «اسهل» و «اخف» (سادهترین و سبکترین) است، برای متجدد و روشنفکر شدن هم سطحیترین و سادهترین شیوهها را انتخاب میکنند. چنانکه گفته شد، برای مثال هنگام تلفظ حرف «ر» در واژهی فردوسی، به جای اینکه نوک زبان را در پشت ردیف دندانهای بالا قرار دهند، به سمت عقب دهان میبرند.
جامعهی آشفته؛ زبان پریشان
البته اتفاق تبیینناپذیری رخ نداده و ظاهراً پریشانیِ جامعه به «زبان» هم سرایت کرده است. در جامعهی آشفته (آنومیک)، که «قانونِ بیقانونی» بر آن حاکم است، همه چیز مجاز و مباح است و عبارات «چه اشکالی داره؟»، «مگه چی میشه؟»، «کی گفته؟» و ... بسامد زیادی دارد.
در چنین شرایطی، شیوههای مرسوم سخن گفتن و گویش حروف و واژگان هم «الزامآور» نخواهند بود و به راحتی مخدوش و جایگزین میشوند. برای نمونه، میشود شاهنامهی «فردوسی» را مانند «آلن ایر» Alan Eyre یا «جان لیمبرت» John Limbert خواند.
بیگانه داریم تا بیگانه!
از یاد نبریم که اگر غربزدگی وجود دارد، «عَرَبزدگی» هم وجود داشته است و معمولاً اینها دو سوی بامی هستند که از آن سقوط میکنیم. اگر میشود فارسی را با مخارج حروف زبان عربی صحبت کرد، چرا با شیوهی بیان «انگلیسی» نشود؟! هر افراطی، بیتردید تفریطی در پی خواهد داشت.
سخن آخر اینکه، اگر در سال 1928م. کمال پاشا (آتاترک) در ترکیه رسمالخط لاتین را جایگزین رسمالخط عربی کرد (نوشتار)، اکنون روشنفکرنمایان در ایران به یارای بعضی از مجریان توانمند! صداوسیما و سایر رسانهها در صددند مخارج حروف و شیوهی تلفظ آنها و آهنگ کلامِ فارسی (گفتار) را دگرگون سازند.
9383108