گوناگون 12:02 - 05 بهمن 1395
همشهری دو - نرگس خانعلیزاده:نمایشگاه بین‌المللی تهران، چندی پیش میزبان کارآفرینان روستاهای مختلف ایران بود؛ کارآفرینانی که به حضور در شهرهای صنعتی و بزرگ و امکاناتی متفاوت برای راه انداختن کار و کاسبی موفق نیاز نداشته اند بلکه در روستاهایی با جمعیت‌های خیلی کم هم توانسته‌اند به آن چیزی که باید، برسند.

 هرکسی، هرمحصولی که تا به حال از آن درآمدی به‌دست آورده را به نمایشگاه آورده بود تا راه و روش درآمدزایی‌ خودش و همشهری‌ها و هم‌روستایی‌هایشان را به بازدیدکنندگان نشان بدهد؛ محصولاتی که هنر دست خود اهالی روستا، حرف اول و آخر را در آن می‌زند و نیاز به سرمایه اولیه خاصی ندارد. حضور موثر خانم‌های روستایی در اکثر این کارآفرینی‌ها هم چیزی بود که توجه بازدیدکننده‌های نمایشگاه را به‌خودش جلب می‌کرد؛ اینکه در همه شغل‌هایی که ایجاد شده است، زن‌ها و دخترهای روستا نقش مهمی داشته‌اند. به قول یکی از روستائیان؛ «در روستای ما کار برای مردها وجود دارد اما خانم‌ها باید کار را برای خودشان بیافرینند.» آفریننده‌های کارهای مختلف روستایی از تجربه موفق و حتی ناموفق روزهای شغلی‌شان برایمان گفتند؛ البته که ناموفق‌هایشان به انگشتان یک دست هم نمی‌رسید.

  • جاجیم می‌خواهید، بفرمایید زیارت



روستای ما به جاجیم‌بافی معروف است؛ اهالی روستا بافت جاجیم را از دوران کودکی و از بزرگ‌ترهایشان یاد گرفته‌اند و همان‌ها که بلدند دوباره به کوچک ترها یاد می‌دهند. یعنی هنر جاجیم‌بافی بین خانم‌ها دست به‌دست می‌شود. خانم‌های روستای زیارت همگی در بافت انواع و اقسام محصولات جاجیم هنرمند هستند. سفره، رومیزی، لباس، چمتا که نوعی کوله‌پشتی محلی است، کیف، روفرشی و هرچیز دیگری که بشود آن را با جاجیم بافت، درست می‌کنیم. چون این روستا به بافت و تولید محصولات جاجیمی شناخته شده است، همه مردم به روستای زیارت می‌آیند و از محصولات ما می‌خرند. البته گاهی اوقات هم پیش می‌آید که فروشمان از سرمایه‌ اولیه‌مان کمتر می‌شود؛ مثل حالا که برای تهیه جاجیم اولیه وام گرفته‌ایم ولی هنوز نتوانسته‌ایم به آن اندازه بفروشیم که وام را پس بدهیم اما به‌طور کلی راضی هستیم. اینکه می‌توانیم کار کنیم و در فصل‌های سرد جاجیم ببافیم و در فصل‌های گرم کشاورزی کنیم و بیکار نباشیم و نان حلال دربیاوریم، از هر اتفاقی برای ما خوشایندتر است. جاجیم‌بافی زیر و بم‌های کوچکی دارد که اگرکسی بخواهد آن را انجام بدهد، می‌تواند خیلی زود یاد بگیرد. البته اینجا مواداولیه خیلی خوبی دست ماست و برای همین همه جاجیم‌باف هستیم. فقط کمی زمان برای یادگیری و داشتن مواداولیه خوب، از شما یک جاجیم‌باف خوب می‌سازد.

  • نان هم نان‌های قدیم

فریبرز میرزایی؛ کرمانشاه، پاوه، روستای زردوئی

در روستایمان نانوایی داریم؛ یک نانوایی که نان‌های سنتی و محلی مثل نان «بژی»درست می‌کنیم. نان بژی از آرد و شیره توت یا انگور و تخم گشنیز یا رازیانه و با گلاب و روغن حیوانی درست می‌شود و به‌خاطر همین ترکیب خاص موادش است که این قدر بین مردم و اهالی روستا طرفدار دارد. راستش را بخواهید، یک زمانی ما احساس کردیم که نان سنتی در کرمانشاه دارد کم کم فراموش می‌شود، برای همین ایده نخستین تولیدی نان محلی را مطرح کردیم. یک کارگاه کوچک نان‌پزی راه انداختیم که کم‌کم پا گرفت. بعد با کمک صندوق کارآفرینی، تولیداتمان را بیشتر از قبل کردیم و به بازار بردیم و فروش خوبی هم داشتیم. همین باعث شد بتوانیم آن کارگاه کوچک و جمع و جورمان را گسترش دهیم و نانوایی بزرگی راه بیندازیم که حالا نزدیک به 150نفر نیروی کار به‌طور مستقیم در آن مشغول به‌کار هستند. حالا دیگر نانوایی آن و نان‌های محلی‌مان بین همه معروف شده است. البته که برای به نتیجه رسیدن این هدف، صندوق کارآفرینی تسهیلات خوبی به ما داد و دست و بالمان بسته نبود. من فکر می‌کنم که داشتن یک ایده اولیه خوب مثل پخت نان محلی و شروع اولیه کار با کمترین نیروی کار و کمترین سرمایه، مهم‌ترین بخش راه‌اندازی یک کار باشد. بعد از آن همه‌چیز طوری روی غلتک می‌افتد که شاید فکرش را هم نمی کنید؛ برای ما که همینطور شد.

  • مدرن‌ها هم سوزن‌دوزی می‌خواهند

فاطمه احمدی؛ سیستان و بلوچستان، زابل، روستای ارباب

روستای ارباب، یک روستای مرزی است که بیشتر کارها در روستا مردانه است و کارهای مناسبی برای خانم‌ها وجود ندارد. برای همین بود که تیم ما یک شرکت تعاونی روستایی راه انداخت و اولویتش را هم فعالیت خانم‌های بدسرپرست و بی‌سرپرست قرار داد تا بتوانند مشغول به‌کار شوند و درآمد خوبی داشته باشند. در این شرکت، همه نوع کاری برای خانم‌های روستایی وجود دارد و هرکسی با هر توانمندی‌ای که دارد و یا حتی ندارد می‌تواند آموزش ببیند و مشغول به‌کار شود؛ کارهایی مثل خیاطی، سوزن‌زنی، بافتنی، آشپزی و هرچیزی که مردم روستا به آن نیاز دارند و خانم‌ها می‌توانند آن نیاز را برطرف کنند. یکی از اصلی‌ترین کارهایمان، همان سوزن‌دوزی است؛ با اینکه محصولات سوزن‌دوزی شده در بین مردم روستا و یا حتی مردم شهرهای بزرگ مثل تهران خیلی زیاد است، اما چون تقریبا کار سختی است، کمتر کسی آن را انجام می‌دهد که اگر انجام بدهد، می‌تواند از فروش آن درآمد خوبی هم داشته باشد. در همین نمایشگاه تهران، با اینکه فکرش را نمی‌کردیم اما خیلی‌ها آمدند و همین تعداد کم سوزن‌دوزی‌های ما را خواستند. این اتفاق نشان می‌دهد زمینه برای درآمد خوب در هر جایی و با هر استعدادی وجود دارد، فقط کمی همت و تلاش می‌خواهد که بتوانیم نیاز و تقاضای مردم اطرافمان را بشناسیم و آن را عرضه کنیم.

  • ما شیرزن‌ها

خانم بیرانوند؛ لرستان، زاغه، روستای میراحمدی

زن‌های لر، شیرزن هستند؛ آنها، هم درس می‌خوانند و هم سخت‌ترین کارها را انجام می‌دهند؛ مثلا من فوق‌لیسانس مدیریت دارم ولی مدرک نگرفته‌ام که در خانه بنشینم. حالا یک آموزشگاه فنی‌حرفه‌ای در روستایمان تاسیس کرده‌ام که خیلی از اهالی روستا در آن مشغول به آموزش و فعالیت هستند. در آموزشگاه، هرکسی به هرکاری که دوست دارد و کمی در آن تخصص دارد مشغول می‌شود و محصولاتش را به‌طور از تولید به مصرف، می‌فروشد و درآمد خوبی کسب می کند. از انواع صنایع‌دستی مانند کفش و کیف‌های چرم و تابلو فرش و لباس‌های محلی تا صنایع غذایی و لبنی مانند کشک و دوغ و کره و شیر و سرشیر تازه و سنتی. می‌دانید؟ در لرستان مردها خیلی کار می‌کنند ولی زن‌ها از مردها هم بیشتر کار می‌کنند.تقریبا هر کاری از دستشان برمی‌آید؛ یک همه‌فن‌حریف تمام و کمال. آنها خودشان آنقدر فعال و اهل کار هستند که از همان کودکی تقریبا همه‌چیز را بلد هستند و این آموزشگاه فقط نقش تکمیل‌کننده را برایشان دارد که هرچیزی را می‌خواهند یاد بگیرند، کامل کنند و از آن به‌عنوان منبع درآمد استفاده کنند. در واقع من دلم نمی‌خواست که راه پول درآوردن و موفقیت را فقط خودم بلد باشم؛ برای همین به فکر راه‌انداختن این آموزشگاه افتادم که بتواند محلی برای ارائه کارها و هنرهای خانم‌های روستا و کسب درآمدشان باشد.

  • خواه سود، خواه ضرر

آقای آل‌هاشم؛ عشایر آذربایجان شرقی

عشایر آذربایجان شرقی، حدود 2درصد از جمعیت استان، یعنی حدود 13هزار خانوار در فصل ییلاق را تشکیل می‌دهند که همین 2 درصد، با تولیداتشان، بیشتر از 20درصد از نیاز مواد پروتئینی مردم شهر را تأمین می‌کنند. علاوه بر آن، بخش زیادی از انرژی عشایر، برای تولید «ورنی» مصرف می‌شود. ورنی نوعی فرش سنتی است که بیشتر زحمت آن را خانم‌ها و دخترها می‌کشند؛ فرشی که توانسته است اقتصاد عشایر کشور را به‌طور کلی متحول کند. ورنی در بین محصولات تولیدی عشایر بسیار باارزش است، آنقدر که در صادرات نقش مهمی دارد و تا امروز، سوددهی بسیار خوبی برای این قشر داشته است. واقعیت این است که عشایر این استان، مصداق بارز اقتصاد مقاومتی و الگوی مصرف تولیدات محلی هستند. آنها در شرایطی سخت که 5‌ماه از سال را برق ندارند و با پنل خورشیدی زندگی می‌کنند، این حجم از تولیدات را به‌دست مردم می‌رسانند. البته من به‌عنوان مدیرکل عشایر استان آذربایجان شرقی، می‌توانم با اطمینان بگویم که امکانات خوبی هم در این سال‌ها برای زندگی عشایری فراهم شده است؛ امکاناتی مانند احداث پل‌های عشایر، بازسازی راه‌های عشایر، طرح‌های مطالعاتی، آبرسانی و... که همه اینها به بهبود زندگی و روند تولید آنها کمک بسیار زیادی کرده است. در حقیقت، مردم عشایر با کار و تولید، مانوس هستند و برای خودشان کار تولید می‌کنند.

  • جهانی شدم

جهان افروز نجفوند؛ خوزستان، اندیمشک

می‌توانم بگویم که من یکی از پیشکسوتان صنعت فرش و گلیم ایران هستم. تقریبا 60سال است که گلیم‌بافی می‌کنم. ازهمان 10سالگی که مادربزرگم بافت گلیم را به من یاد داد، پای قالی نشسته‌ام و بافته‌ام و هیچ‌وقت هم از این کار خسته نشده‌ام. آدم وقتی کارش را دوست دارد، دیگر خستگی برایش معنی ندارد. در همه این سال‌ها، هم خودم بافته‌ام و هم به دیگران یاد داده‌ام و پولی هم بابت یاد دادنش نگرفته‌ام. بافت گلیم و انواع و اقسام فرش، خیلی‌وقت است که جزئی از زندگی من شده است. کاری که با عشق آن را انجام می‌دهم و همین هم باعث موفقیتم شده است؛آنقدر که توانستم شرکت تعاونی تولید فرش و گلیم تاسیس کنم. خیلی از علاقه‌مندان به این حوزه در این شرکت مشغول به‌کار شده و به وضعیت‌های مالی و ثابت خوبی رسیده اند. تولید، فروش و کیفیت فرش‌های تولیدی ما آنقدر در شهر و حتی کشور زبانزد شد که سوددهی‌اش دیگر از بحث مالی گذشت و به افتخارآفرینی برای کشور رسید. در این سال‌ها، علاوه بر ایران و چهره شدن در شرکت تعاونی و کارآفرین نمونه کشور، از طرف شرکت‌های اقتصادی آلمان و حتی آمریکا هم تقدیر شده‌ایم. حالا هم که هفتاد ساله هستم، اصلا قصد کنار گذاشتن گلیم‌بافی را ندارم و همچنان می‌خواهم ببافم. راستش به هرکسی هم که می‌رسم این را می‌گویم که «می‌خواهی فرش ببافی؟ بیا پیش خودم.»


8707728
 
پربازدید ها
پر بحث ترین ها
صفحه اصلی | درباره‌ما | تماس‌با‌ما | تبلیغات | حفظ حریم شخصی

تمامی اخبار بطور خودکار از منابع مختلف جمع‌آوری می‌شود و این سایت مسئولیتی در قبال محتوای اخبار ندارد

کلیه خدمات ارائه شده در این سایت دارای مجوز های لازم از مراجع مربوطه و تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد.

کلیه حقوق محفوظ است