به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «پدیدار شناسی بسیجی شهید» به قلم «سید جواد طاهایی» به رشته تحریر درآمده است. کتاب حاضر در پی تبیین و تقویت این تصور است که ایدهی بسیجی شهید، عامل تداوم حیات جمهوری اسلامی ایران است و با ضعف آن، دولت جمهوری اسلامی دچار خلاء معنا و سپس زوال میشود و بههرحال، هیچ عامل دیگری در حدّ اهمیت آن نیست؛ اینکه تصورِ جمعیِ جامعهی ایرانی از رزمندهای که درمسیر اتصالِ حقیقت آسمانی به واقعیت زمینی شهید شد، تقدیر آیندهی سیاست ایران و بنابراین، خودِ ایران را شکل میدهد.
در این کتاب بیان میشود که رزمندهی داوطلبِ آرمانگرایِ شهید، انسان ویژهی انقلاب ایران است که از زمان حال بسی فراتر میرود، یعنی هم سراسر گذشتهی ایران را برای ایرانیان معنادار میکند و هم آیندهی کشور را زیر مهمیز تعیینکنندگی خود میگیرد.
این کتاب در سه فصل تدوین شده است. فصل اول چیستی تفکر بسیجی، فصل دوم تفکر بسیجی و تجلیات آن و فصل سوم تعیینکنندگی تفکر بسیجی.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «بسیجی که هستیاش (هستی حصولی و نه حضوریاش) را پس از انقلاب بدست آورده، میتواند استدلال کند که اهمیت خاصِ ولایتفقیه امام فقط در تجربه انقلاب اسلامی نهفته است و نه در ادوار قبل از آن. از اینرو، این ولایت فقیهِ ویژه، فقط میتواند در پرتو وقوع انقلاب اسلامی و تحت شرایط آن درک شود؛ شرایطی که توسط آرمانگرایی بسیجی رقم خورده است. اگر ولایت فقیه امام اینگونه درک نشود، جز تکرار بازخوانیها از یک سنت خفتهی فکری در تاریخ هزارسالهی فقاهت شیعی یا از آنسو، تحولی بیمعنا از نظرگاه اندیشهی سیاسی مدرن نتواند بود.
خاطرهی بسیجی شهید در کنار حضور و واقعیت بسیجی زنده، خود، پاسخی به این پرسش است که برای تحکیم ولایت فقیه ضرورتاً باید روی چه قشری سرمایهگذاری کرد. مسایل و مشکلات برخاسته از یک چیز، فقط و فقط ممکن است توسط نیروی برخاسته از همان چیز حل شود. معادل مادی یا زیستشناسانهی این حقیقت، همان سخن مشهور بقراط است که میگفت بیماریهای خاص یک محل، ازطریق عناصری در همان محل قابل درمان است.
با درک انقلاب ایران به مثابه یک قیام یکبارهی سراسریِ منتج از تاریخ قومی، یک تحول اگزیستانس، ولایت مطلقهی امام یک حقیقت قومی همهگیر و بنابراین خودی، بنابراین ناگزیر و بنابراین غیرقابل انکار، بنابراین قابلپذیرش و بنابراین واقعیتی معقول خواهد بود. دراینمعنا اتهام زدن به آن واقعاً از نظر عقلی دشوار میشود، زیرا چنین مطلقهبودنی، ریشه در جهانِ آگاهی و حوزهی پدیدارهای ملموس و مدرک ما ندارد بلکه یک ظهور ناخودآگاه و خودبخودی از اعماق لایشعر فرهنگ دین ـ محور ایرانی است؛ از آتشفشان چه ایرادی میتوان گرفت؟! آن، پذیرفتنی و غیرقابل انکار است؛ سوءبرداشت از آن دشوار و تمامیت آن به درستی قابل تصور است. ولایت مطلقهی فقیه اصلاً قابل رد نیست زیرا آشکارگیِ یک حقیقتِ قومیِ نهفته است؛ مگر میتوان خود را یا ایران را، نفی کرد؟! ولایت فقیه امام عمیقاً خودی و وسیعاً ناگزیر است؛ عمیقاً یک ظهور بومی و از این رو عمیقاً ضروری است.»